#جادوی_بی_اثر"جادوی بی اثر" عنوان اصلی شعری است ظریف و تاثیرگذار از
#مشیری که در پیوند با موسیقی نوآورانه
#فریدون_شهبازیان، به ترانه، یا بهتر است بگوییم به آوازی آهنگین تبدیل شده است.
این شعر که به مصراع نخست خود، " پر کن پیاله را" شناخته میشود، پایان ذخیره امیدواری شاعر را بر ملا میکند.
او به جایی رسیده که دیگر جادوی شراب را هم از تاثیر انداخته است.
"جامها که از پی هم میشود تهی" به جای آن که او را چون سمندی سرکش " تا بیکران عالم پندار"،
" تا دشت پر ستاره اندیشههای گرم"
و "تا کوچه باغ خاطرههای گریِز پا" ببرد، گردابی میشود که او را در خود میبلعد.
" پر کن پیاله را کاین آب آتشین دیری است، ره به حال خرابم نمیبرد
گرداب میرباید و آبم نمیبرد"
شراب که کارساز نمیشود، شاعر دست به دامان عشق میبرد که شاید چون عقابی، به دشت غمانگیز عمر او پرواز کند و او را تا همان ناکجاآبادی ببرد که شراب دیگر نمیتواند ببرد.
ولی عقاب عشق را هم دیگر با او کاری نیست:
"آن بی ستارهام که عقابم نمیبرد"
کمتر شعری از
#مشیری را میتوان چنین غرقه در ناامیدی دید. شعرهای ناامیدانه او غالبا پایانهای امیدبخش دارد و عشق و مهربانی پادزهری است که او پیشنهاد میکند. ولی در "جادوی بی اثر"، عشق هم تاثیر خود را از دست داده است:
" در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با آن که ناله میکشم از دل که آب، آب!
دیگر فریب هم به سرابم نمیبرد"
شاعر سرخورده و سرگشته از نو به شراب باز میگردد که دست کم میتواند او را تا دنیای آرام بخش خواب ببرد:
پر کن پیاله را!
#فریدون_شهبازیان که "جادوی بیاثر"
از کارهای برجسته اوست، شعر
#مشیری را از چند گوشه از دستگاه
#ماهور عبور میدهد و " آواز" را در محدودههای وزنی مهار میکند. مقدمه با ارکستر بزرگ آغاز میشود.
بعد آواز مقید به وزن پای به میدان میگذارد و ویولن پاسخگوی آن میشود.
گاه به گاه ارکستر گفتگوی آواز و ویولن را قطع میکند تا نقش مابینی خود را ایفا کند. سازآرائیهای دقیق و حساب شده
#شهبازیان زیبایی ویژهای به " جادوی بی اثر" بخشیده است.
در پدید آمدن این زیبایی دو تن دیگر نیز، نقشی عمده ایفا کردهاند:
#محمدرضاشجریان #حبیبالله_بدیعی@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#بدیعی با ویولن شفاف و زلال و
#شجریان با صدایی که توان تفسیریاش بیبدیل است.