تنها راه رهایی از این جباریت کشتن جبار است. بقیه کارها بیفایده است. میبایست کسی را نابود میکردی که تمام رشتههای این تار عنکبوت هولانگیز بهاو ختم میشد.
تروخیو بعد از مکث کوتاهی گفت: من وقتی باید بکشم دستم نمیلرزد. گاهی اوقات حکومت کردن وادارت میکند دستت را به خون آلوده کنی. من خیلی اوقات برای این مملکت دستم را آلوده کردهام. اما آدم باشرفی هستم. قدر آدمهای وفادار را میدانم، نمیدهم بکشندشان... !!