از جمله نگارندۀ ناچیز این کتاب (
#شهریاران_گمنام ) دربارۀ چندى از
#خاندان_هاى #نا_معروف از مدتها به کاوش وجستجو پرداخته تحقیق حال و تاریخشان نمودهام . برخى از این
خاندانها را نه تنها مورخان ما ننگاشتهاند ،
#شرق_شناسان #اروپا نیز نشناختهاند و تاریخشان را که پاک از میان رفته بود، من زنده گردانیدهام . برخى دیگر را هم اگرچه شرق شناسان شناخته ودرتألیفهاى خودنگاشتهاند ولى چون تحقیقهاى ایشان ناقص بود من به تکمیل پرداخته بسیارى از لغزشهاى ایشان را تصحیح کردهام . و چون سالها زحمت این کار را برده و خوشبختانه به نتیجههاى نیکو رسیدهام ، از چندى پیش به تألیف یک رشته کتابى به نام شهریاران گمنام آغاز کرده و
سه بخش آن را به انجام رسانیدهام . در بخش نخستین
#سه_خاندان #جستانیان و
#کنکریان و
#سالاریان را که هرسه دیلمى و خویش و نزدیک همدیگرند نگاشته و دربخش دوم ازروادیان آذربایگان گفتگو کردهام . بخش سوم درباره شدادیان اران است . ولى کتاب بخشهاى چهارم و پنجم بلکه ششم وهفتم نیزخواهد داشت که به یارى یزدان چند
خاندان دیگر را خواهیم نگاشت .
در این بخش در مقدمه شرح مفصلى از حال و چگونگى دیلمان در اواخر پادشاهى ساسانیان و در قرنهاى نخستین اسلام نگاشتهایم . این رشته تاریخ دیلمان را نیز تاکنون کسى تحقیق نکرده و از تاریخهاى ما آگاهى درست ، بلکه هیچگونه آگاهى در این موضوع نتوان یافت . بلکه باید گفت مورخان ما از تاریخ دیلمان جز سرگذشت و داستان بویهیان و زیاریان را شناختهاند . ما خبرهاى پراکنده و مبهم و شعرها را از تاریخها و کتابهاى تازیکان گرد آورده توانستهایم تحقیق مجملى دربارۀ این یک دوره مهم ، دورۀ بهادرى ، تاریخ دیلمان بنماییم . در این بخش نخستین و دربخشهاى دیگرما درهیچجا به سهوهاى شرقشناسان و مؤلفان دیگر متعرض نشده آنچه را که به عقیدۀ خود راست و درست دانستهایم نگاشتهایم ( مگر در دیباچۀ بخش دوم که اشتباۀ شرقشناسان را دربارۀ روادیان و علت شناخته نشدن آن
خاندان را به تفصیل نگاشتهایم ) . چه این تعرض را فایده نبود . و این مطلب را دراینجا براى آن مىنگاریم که خوانندگان که نگارشهاى ما را با نوشتههاى ایشان دو گونه خواهند یافت سهو را از جانب ما نیانگاشته و نپندارند که ما کتابهاى آن مؤلفان را ندیدهایم .
هر مؤلفى که در این رشته از تاریخ ایران یا دررشتههاى دیگر که راهى براى تحقیق جز کاوش و جستجو نیست به تألیف پردازد ناگزیر از این سهوها و لغزشهاست . چه موضوع نه تاریخنویسى بلکه « تاریخ پدید آوردن است ». باید در نتیجه یک رشته جستجو و تلاش تاریخى پیدا کرد . همان داستان برخى دانشمندان حیوانشناس است که استخوانهاى کهنه و پراکندهاى را با زحمت فراوان از اینجا وازآنجا اززیرخاکها درآورده از پیوند کردن آنها به یکدیگر « اسکلت » یا استخوانبندى یکى ازجانوران نابودى یافته باستان را پدید مىآورند . این مؤلفان نیز خبرهاى پراکنده و مبهم را که در نظر نخستین حتى ارتباط آنها با یکدیگر معلوم نیست از کتابها و دیوانهاى شاعران و ازسکهها وکتیبهها گردآورده ازسنجیدن آنها با یکدیگر تاریخى براى
خاندانهاى فراموش شده درست مىنمایند . پس شگفت نیست که نقصها وسهوهاى بسیاردرکتابهاى ایشان دیده شود ! . درنگارشهاى ما نیز شاید سهوهاى فراوان هست و چنانکه ما لغزشهاى دیگران را تصحیح کردهایم دیگرانى هم باید لغزشهاى ما را تصحیح نمایند که این زحمتها و تلاشها روى هم آمده سرانجام نتیجۀ بهتر ودرستتر به دست آید .
_____________#شهریاران_گمنامنوشتارهایی از استاد
#احمد_کسروی@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂