#دروغ_های #حزب_توده راجع به ترانه
#مرا_ببوسدر مورد ساخت و سروده شدن ترانه مرا ببوس باورهای مختلفی وجود دارد به عنوان نمونه
#پرویز_خطیبی #نمایشنامه_نویس،
#طنز_پردار و
#برنامه_ساز معروف
#رادیو_ایران ، در مجموعه خاطرات خود از جمع هنرمندان که در کتابی با عنوان
#خاطراتی_از_هنرمندان به چاپ رسیده، دربارهٔ ضبط ترانهٔ «مرا ببوس» مینویسد: «... یک روز که اعضای
#ارکستر_بزرگ_رادیو در
#استودیو_شماره_۸ جمع شده بودند و انتظار
#روح_الله_خالقی را میکشیدند،
#حسن_گل_نراقی به دیدار
#پرویز_یاحقی آمد. حسن فرزند یکی از تجار معتبر بازار بود که با اکثر هنرمندان دوستی و رفاقت داشت… او را به استودیو راهنمایی میکنند، در آنجا پرویز یاحقی با ویولن، و یکی از نوازندگان با پیانو مشغول نواختن آهنگ «مرا ببوس» بودند. پرویز که چشمش به گلنراقی میافتد، میگوید: به این آهنگ گوش بده! گلنراقی یکی دو بار به آهنگ گوش میدهد و آن را زیر لب زمزمه میکند و در این ضمن مسئول ضبط برنامه موسیقی که پشت دستگاه نشسته بود، دستگاه را به راه میاندازد و این قطعه را بیآنکه کسی متوجه شود،
#ضبط_میکند . گلنراقی به دنبال کار خودش میرود و مسئول ضبط، نوار ضبط شده را از طریق
#رئیس_وقت_رادیو برای
#معینیان ،
#سرپرست_انتشارات_رادیو میفرستد. وقتی معینیان و سایر مسئولان به نوار گوش میدهند، تصمیم میگیرند که آن را پخش کنند و ماجرا را با پرویز یاحقی در میان میگذارند. پرویز میگوید، این کار برای گلنراقی گران تمام میشود، زیرا او از یک خانواده سرشناس مذهبی است، و پدرش با کارهای هنری به شدت مخالف است. قرار میشود گلنراقی را به اداره رادیو دعوت کنند و موضوع را با خودش در میان بگذارند. گلنراقی میآید و گفتههای پرویز یاحقی را تأیید میکند، ولی به علت اصرار دوستان قبول میکند نوار بدون ذکر نام، و با نام مستعار
#خواننده_ناشناس پخش شود…»
این مطالب در
#روزنامه_شرق ، چاپ میشود، بیآنکه صحت و سقم این روایت که بیشتر به داستانهای سردستی پلیسی میماند را در همان تهران، از «پرویز یاحقی» جویا شود. از چگونگی ضبط این ترانه، در کتاب
#خاطرات_هنری #اسماعیل_نواب_صفا #ترانه_سرای معاصر که با نام
#قصهٔ_شمع انتشار یافته، روایت دیگری میخوانیم. او به نقل از
#عباس_فروتن که در سال ۱۳۳۶، تنظیم برنامهٔ
#شما_و_رادیو را که روزهای جمعه از رادیو پخش میشد عهده دار بود، مینویسد: «... روزی آقای
#مهدی_سهیلی که با آقای
#گل_نراقی دوست بود، ایشان را نزد من آورد و اظهار داشت، آهنگ جالبی آقای
#مجید_وفادار ساخته که
#شعر آن از آقای
#حیدر_رقابی میباشد و آقای «گلنراقی» آنرا بهخوبی اجرا میکند، وقتی آن را خواندند، متوجه شدم که کار تازه و بسیار جالبی است و برای پخش در برنامه
#شما_و_رادیو خیلی تناسب دارد. آقای «وفادار» حضور نداشت؛ ولی آقایان
#مشیر_همایون و «پرویز یاحقی» حاضر بودند. پس از تمرین، آقای «گلنراقی» همراه با پیانوی «مشیر همایون»، و ویولن «یاحقی» برای نخستین بار اجرا کرد و روز جمعه از رادیو پخش شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت…»
ترانهٔ «مرا ببوس» با صدای «گلنراقی»، ضبط و اجرائی دوباره نشد. هر چه بود و هست، همه از همان نسخهای است که در استودیوی شماره هشت رادیو ایران، در
#میدان_ارک_تهران ضبط شده. در همان ایام، مردم گفتند و باور کردند که شعر این ترانهٔ غمگین و درعین حال شورانگیز را
#سرهنگ_ژاندارمری #عزت_الله_سیامک ، از رهبران
#سازمان_نظامی_حزب_توده_ایران ، پیش از اعدام در ۲۷ مهر ماه ۱۳۳۳ در زندان و در وصف سرنوشت غمانگیز افسرانی که اعدام میشدند، سروده است. عدهای نیز بر این تصور بودند که این ترانه را
#سرهنگ_دوم_توپخانه #محمد_علی_مبشری عضو دیگری از رهبری این سازمان، در وصف
#سرهنگ_سیامک در آخرین دیدار خود با دخترش در شب قبل از اعدام سروده است. گرچه بعدها «گلنراقی» خوانندهٔ این ترانه، در
#مصاحبه_ای با
#ایرج_طبیبی_گیلانی در
#مجلهٔ_روشنفکر ، در پی تکذیب این موضوع، برای اولین بار اعلام کرد که شاعر این ترانه
#دکتر_حیدر_رقابی از
#استادان رشتهٔ
#ادبیات #دانشگاه_تهران است، اما هنوز هم بسیاری از دوست داران این ترانه بر آن باور هستند. در
#دانشنامه_ایرانیکا آمده: هنگامی که رقابی پیش از خروج از کشور دوست خود وفادار را برای آخرین بار دید وفادار از او خواست شعری برای موسیقی که اخیراً ساخته بنویسد. رقابی شروع به نوشتن کرد و وعده داد قبل از خروج از کشور آن را به پایان برساند. پس از آن که واپسین شب را با دوست دختر خود به صبح رساند، از فرودگاه زنگ زد و شعری که سروده بود را برای وفادار دیکته کرد که سرشار از کلمات پرشور و پراحساس بودند.
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂