به هر نامه كه خوش داری تو، بارم ده به دنیایت اگر باید زنی همچون زنان قصه ها باشی نه عذرا را دوستت دارم نه شیرین و نه لیلایت که من با پاكبازی های ویس و شور رودابه
خوشت می دارم و دیوانگی های زلیخایت اگر در من هنوز آلایشی از مار می بینی
کمك كن تا از این پیروزتر باشم در اغوایت كمك كن مثل ابلیسی كه آتشوار می تازد شبیخون آورم یك روز یا یك شب به پروایت