#زادروز_نویسنده هشتم اردیبهشت
#سیمین_دانشور "
جلال عزیزم، قربانت گردم. رفتم و
از سخت جانی های خود سخت شرمنده ام. بی تو یک دم زیستن شرط وفاداری نبود. وقتی
از تو جدا شدم همانطور که پیش بینی می کردم، مثل جفت مرغان مهاجر چنان اندوهی مرا فرا گرفت که
از گریه نتوانستم خودداری کنم. در طیاره با وجود متلک های این و آن که آمریکا رفتن گریه ندارد و غیره، باز تا مدتی یعنی تا وقتی
از مرز ایران دور شدیم، گریه می کردم. زن مهماندار که اشک های مرا دید پرسید
از معشوقت جدا شده ای؟"
@SazoChakameoKetab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#بخشی_از_نامه_سیمین_به_جلال 💌 ✨