@SocialSciences1#ساختارگرایی#مارکسیسم_ساختاریبدیهی است
#ساختارگرایی مستلزم نوعی توجه به ساختارها است، اما نه آن ساختارهایی که اصولا مورد علاقه ی کارکردگرایان
ساختاری است. در حالی که کارکردگرایان
ساختاری و مسلما بیشتر جامعه شناسان به ساختارهای اجتماعی می پردازند، از جمله علایق اصلی ساختارگرایان ساختارهای زبانشناختی است. این جابجایی از ساختارهای اجتماعی به ساختارهای زبانشناختی همان چیزی است که به چرخش زبانشناختی معروف شده است، چرخشی که ماهیت علوم اجتماعی را به نحو چشمگیری دگرگون ساخته است(لش،1991:ix).بدین سان،شمار زیادی از اندیشمندان اجتماعی توجه خود را از ساختار اجتماعی به زبان یا به طور کلی به انواع نشانه ها انتقال داده اند.
گونه ای دیگر
#ساختارگرایی که موفقیت چشمگیری در فرانسه(و بسیار دیگر از نقاط جهان) به دست آورد،
#مارکسیسم ساختاری و بویژه کارهای لوئیس آلتوسر، نیکوس پولانزاس و موریس گودلیه بود...هرچند که
#مارکسیسم_ساختاری و ساختارگرایی به معنای عام،هر دو به بررسی "ساختارها" علاقه دارند ،اما هر یک به نحو متفاوتی ساختار را مفهوم سازی می کنند....شاید مهمترین نکته این باشد که هم ساختارگرایی و هم
#مارکسیسم ساختاری تجربه گرایی را رد می کنند و ساختارهای زیربنایی و نامریی را به عنوان موضوع مورد بررسی خود بر می گزینند. به گفته ی گودلیه " آنچه هم
#ساختارگرایان و هم مارکسیست ها طرد می کنند، همان تعاریف تجربه گرایانه درباره ی آن چیزی است که یک ساختار اجتماعی را تشکیل می دهد" او همچنین عنوان کرده است:
ساختار در نظر
#مارکس و
#اشتروس واقعیتی نیست که مستقیما قابل رویت و قابل مشاهده باشد، بلکه سطحی از واقعیت است که فراسوی روابط مرئی بین انسان ها وجود دارد و عملکرد آن ، منطق زیربنایی نظام را به وجود می آورد، یعنی شالوده ای که نظم ظاهری را باید از روی آن تبیین کرد.
گودلیه حتی پا را فراتر می گذارد و استدلال می کند که یک چنین جستجویی مبنای تعریف علم را تشکیل می دهد:"چیزی که مرئی است،واقعیتی است که یک واقعیت عمیق تر دیگر را پنهان نگه می دارد، واقعیتی که مخفی شده است و کشف آن دقیقا همان هدف شناخت علمی است"(xxiv:1972a).
📙عنوان کتاب:
#نظریه_جامعه_شناسی_مدرن 👥نویسنده:
#جورج_ریتزر،
#داگلاس_جی_گودمن👥مترجمان:
#خلیل_میرزایی و
#عباس_لطفی_زاده📚انتشارات:
#جامعه_شناسان@KhalilMirzaei👥کانال علوم اجتماعی
👥@SocialSciences1