به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست
✍ #مرضیه_حاجی_هاشمی🗒 در جمعی از دختران ۱۷ تا ۱۹ ساله که همگی به لحاظ درسی از برترینها بودند و از خودشان توصیفی شناختی ارائه میدادند، یک ویژگی مشترک دریافت میشد، مسأله اصلی اکثریت آنها، مسأله معنا و نداشتن نقطه اتکای معنایی بودـ بچههایی باهوش که به خوبی درک میکردند در پیرامون آنها چه میگذرد، چقدر همه چیز خالی از معنای واقعی و سرشار از تظاهر است، معنایی که در زیر فشار ساختارهای بیمعنا (از دریچه نگاهشان) قربانی شده بود و با فریادی بلند یادآوری میکرد که ب
زرگترین جنایت در حق بشریت به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست است.
⬅️ آنها گاهی به همه چیز میخندند و گاهی اشک میریزند. گویی آنها هیچ ارتباطی با برخی کتابهای درسی خود که تشخیص می دهند با تفکری انحصاری دستکاری شده است، برقرار نمیکنند و کاملاً خلاف آن را باور دارند، آنها میگویند: «فقط میخوانیم که نمره بگیریم». آنها نمیپذیرند که به طور مثال «فقه» به عنوان علمی اجتماعی در کتاب جامعه شناسی آنها معرفی شود که قدرت توصیف و تبیین (دو وظیفه اصلی علم) ندارد؛ ولی چگونگی رفتار مسلمانان را با احکام و قواعد تعیین میکند! اینها را به سخره میگیرند، چه رسد که خود را تابع و ملزم به این احکام بدانند یا اشتیاقی داشته باشند، برای مطالعه این علمی که نه توصیف میکند، نه تبیین و نه قدرت پیشبینی دارد!
⬅️ گویی خدای آنها و ساحت معنایی او را در زندانی انحصاری و مسیر ره یافتن به سوی او را سد کردهاند. همه آنها گمشدهای دارند که به دلیل ارادهای برای هر لحظه دور شدن از این زندان انحصاری و ترس از آن، از او دور و دورتر میشوند.
خدایی که در طول تاریخ، سه تعبیر و تصویر انتزاعی، تجربه بشر از ساحتش را برساخته است:
⬅️ ۱- تصویری که در آن تمایل به اطاعت محض از انسانهایی است که «عقیده بر آن است، نزدیکیشان به ساحت الهی به آنان اقتدار حکومت کردن میدهد»،«حاکم تئوکراتیکی» که جلوه ساحت الهی بود و مردمان برای تقرب به خدا نیاز به توسل به درگاه او و برای بخشایش خدا نیاز به شفاعت و واسطهگری او داشتند. «از این حیث تا حد زیادی شبیه وکیل بود و نیز به مثابه نماینده خدا در زمین عمل میکرد». این تصور از خدا میراث تمدنهای اولیه مانند تمدن مصر است.
⬅️ ۲- تصوری که در آن خدا اکنون در روی زمین حکومت نمیکند، «خدایی که از جهان روی میگرداند و چهرهاش را پنهان میکند»؛ اما در آخرالزمان بر مردم حکومت خواهد کرد. به این تصور «گنوسیسم» گویند که بیشتر در جهان باستان بود و «اشکالی از آن را میتوان در بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی پیدا کرد».
⬅️ ۳- تصوری که در ادیان ابراهیمی ارائه میشود، «در این تصویر، تنها خدا خداست»، او نه قصد سیاسی دارد، نه خودش را پنهان میکند. «او عادت ندارد که صورتش را نشان دهد؛ اما به قدر کافی از خودش رد پا میگذارد» تا بشر با شناخت او و اشتیاق به او به زندگیاش معنا بدهد و به آرامشی عمیق در کوران وقایع سهمگین طول تاریخ بشر دست یابد. در این نگاه همه انسانها جانشینان خدا بر روی زمین هستند و «انسان موجودیست که بر صورت خدا ساخته شده و دم الهی زندگی را دریافت کرده است»، انسان در این دیدگاه نه خداست و نه برده، «سختترین درسی که انسان باید بیاموزد، زندگی در این حد وسط است»، انسان، آزاد و با قدرت انتخاب آفریده شده است و ملزم به اطاعت از هیچ انسان (غیر متصل به وحی) چونان خود نیست.
⬅️ با این وجود انسانها در دورههای مختلف زمانی و مکانی تاریخی این ادیان ابراهیمی را متأثر از تصورات الهیاتی تمدنهای اولیه و باستانی، واجد اقتدار سیاسی بالایی نمودند و الهیات سیاسی را که «گفتاری درباره اقتدار سیاسی مبتنی بر پیوند الهی و وحیانی است»، پایهریزی کردند؛ آنچه که کاهنان، کشیشان و روحانیون ادیان را عامل اصلی بزرگترین جنایت علیه بشریت ساخت و این همان به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست و سرگردانی معنایی بشریت است.
#انتقادات #اجتماعی #مذهبی@Roshanfkrane