View in Telegram
«بعد از انقلاب بود. داشتم از جلوی دانشگاه رد می‌شدم که گفت: «وایسا ببینم.» برگشتم دیدم یک لات، یک زنجیر هم دستش بود. گفت: «روشنفکر!» آنکه مرا نمی‌شناخت؛ من اصلاً تاریک‌فکرم یا روشنفکرم، به او مربوط نیست. لامپی هم تو کله‌ام نبود. گفت: «عینکی روشنفکر وایسا ببینم.» من هم ایستادم. گفت: «ببینم اون چیه زیر بغلت؟» گفتم کتاب. گفت: «بینداز دور.» گفتم برای چه؟ گفت: «انقلاب را ما کردیم شماها می‌خواهید بیایید سر کار؟» گفتم ما کاری نداریم کدام کار؟ گفت: «نه، من زمان انقلاب شیشۀ پنجاه‌تا بانک را شکستم، تو چندتا را شکستی؟» دیدم اگر من بگویم که من نشکستم یا اگر چهل‌ونه‌تا بگویم مرا می‌زند، گفتم من پنجاه‌ویک تا. گفت: «پس برو» و مرا نزد.» غلامحسین ساعدی در گفت‌وگو با ضیاء صدقی (پروژۀ تاریخ شفاهی هاروارد) ۵ آوریل ۱۹۸۴، پاریس پی‌نوشت: لات همان لات است. قبلا راست مذهبی بود، حالا راست سلطنت‌طلب شده. @RezaNassaji
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily