بازگشت به زندان
یک نکته در مقایسۀ سرکوب جنبش سبز با سرکوب معترضان بهار عربی سوریه وجود دارد که نباید فراموش شود:
قیام سوریه از همان محل شورش فوریۀ 1982 اخوانالسلمون در حماء آغاز شد و مثل مصر و لیبی، اخوانیها میتوانستند حتی پس از پیروزی انقلاب ابتکار عمل را به دست گیرند. همچنان که اپوزیسیون سکولار (شورای ملی سوریه) جایش را به اپوزیسیون مسلح مرکب از نظامیان مستعفی و اخوانی (ارتش آزاد سوریه) داد و آنها هم خیلی زود مقابل القاعده و سپس داعش تحلیل رفتند.
خیل عظیم زندانیان سوریه که تا چند دهه در حبس به سر بردهاند، بازماندگان شورش 1982 اخوان هستند، هرچند مثل عراق صدام احتمال دستگیری هر کسی در چنین سیستمی میرفت. در حکومت فعلی، اسلامگرایان اخوانی جایی خواهند داشت، اما کردها و دیگر افراد نه. آنها بهزودی به زندان برمیگردند. زندانهای شاه هم کامل تخلیه شدند، اما جمهوری اسلامی ابتدا آنها را با سران و کادرهای حکومت و سپس با سران و کادرهای اپوزیسیون اصلی شاه پر کرد. با این تفاوت که برخی کادرها و حتی مقامات امنیتی آزاد شدند و به سر کار خود برگشتند (همچنان که با دلالی فردوست گذار آرام از سلطنت پهلوی به جمهوری اسلامی انجام شد و برخی ساختارهای امنیتی هم حفظ گردید)، اما کادرها و رهبران اپوزیسیون مذهبی (مجاهدین خلق) و سکولار (چپها و حتی برخی ملیگرایان) این بار بیش از پیش شکنجه و اعدام شدند.
اما نکتۀ مهم دیگری اینجا هست: سالها پس از ضربات متعدد به چپها، سازمان فداییان خلق (اکثریت) در نشستی در خارج، گزارشی از علل ضربه منتشر کردند که نشان میداد آنها حتی از همان روزهای منجر به پیروزی انقلاب تحت نظر اسلامگرایان بودهاند و از آنها عکسبرداری میشدهاند. تصور اینکه کسانی شعار میدهند «زندانها را به دانشگاه تبدیل میکنیم» ولی همزمان مشغول عکاسی از زندانیان چپ در مقابل در زندانها و فعالان چپ در تظاهرات هستند، عجیب است، اما واقعیت دارد. فلذا دلخوش به این عکسها و فیلمهای آزادی زندانیان نباشید. همانقدر برخی ادعاهای جزئی راجع به سلولهای مخفی و نیز عکسها و فیلمهای شکنجه و زندان بعداً تکذیب شد، ادعای اصلی راجع به وعدۀ آزادی هم در عمل تکذیب خواهد شد. اسلامگرایان همهجا همیناند.
@RezaNassaji