زندان ما
اگرچه جمهوری اسلامی بلافاصله پس از سرکوب جنبش سبز (که باعث گذار معترضان آنزمان از اصلاحطلبی خشونتپرهیز و بقایای تفکر مذهبی به براندازی غیرمذهبی و رادیکال شد)، تلقی خود از براندازی و تاکتیکهای خودش در سرکوب را به رژیم اسد هم القا کرد (که باعث غلبۀ گرایشات سلفی رادیکال و تروریستی بر گرایشات سکولار و خشونتپرهیز بین معترضان شد)، اما بنیان رژیمهای پلیسی سکولار عربی همچون صدام حسین و حافظ اسد متفاوت بود و بیشتر به باقیماندهای از دوران شوروی میمانست که دکتر چشمپزشک تحصیلکردۀ بریتانیا نمیتوانست آن را درمان کند؛ همچنان که اگر رضا پهلوی به سلطنت میرسید، حتی با وجود گرایشات متفاوت ملکۀ مادرش، نمیتوانست اصلاحاتی در سیستم پلیس سیاسی به وجود بیاورد.
البته اگر چه در زندانهای پیش و پس از انقلاب در ایران تلاشهایی برای مخفی نگه داشتن از صلیب سرخ جهانی وجود داشت (که در نهایت به فجایع تابستان ۱۳۶۷ انجامید)، اما مدل انباشت تودهای زندانیان گمنام دور از چشم نهادهای بینالمللی و خانوادههای آنان چندان جاری نبود. (مگر کشتار افراد منتسب به مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰ که گاه خبر اعدام گروهی از دختران نوجوان بدون نام به اتهام حضور در تظاهرات یا داشتن نشریه، در مطبوعات حکومتی هم علنی اعلام میشد، همچنان که کشتار فلهای کردها را رسماً اعلام میکردند.)
بنابراین، برای مخاطبان ایرانی شواهد تصویری از زندانهای مدل دیکتاتورهای عربی نظیر صیدنایا در سوریه شگفت است. (البته انباشت تودهای در بازداشتگاه کهریزک در سال ۱۳۸۸ را هم فراموش نکنیم؛ اگر پسر یکی از مقامات نظام به طور اتفاقی بازداشت و در آن بازداشتگاه کشته نمیشد، سعید مرتضوی میتوانست برای جمهوری اسلامی صیدنایا بسازد. همچنان که زندانیانی چون زهرا کاظمی را در حبس به کشتن داده بود.)
با این حال، روایتهای مفقودین زندان در ایران هم وجود دارند. نظیر داستان واقعی و همچنان جاری راحله راحمیپور: زنی که افزون بر ۴۰ سال دادخواهی برادر اعدامشدهاش (حسین راحمیپور که به همراه همسر باردارش به اتهام عضویت در «سازمان راه کارگر»، سال ۱۳۶۲ بازداشت و شهریور ۱۳۶۳ اعدام شد) پیگیر سرنوشت برادرزادهاش گلرو است که در زندان اوین به دنیا آمده و مفقود شده است. زنی ۷۲ ساله که به جرم دادخواهی به ۵ سال حبس محکوم شده و اکنون در زندان است.
به این داستان، پروندۀ مفقود شدن سعید زینالی در بازداشتهای کوی دانشگاه ۱۳۷۸ را هم بیفزایید. اینکه ما هنوز درباره وقایعی مشابه سرکوب خونبار زندان لاکان رشت در پاییز ۱۴۰۱ و سرنوشت قربانیانی که مخفیانه و در قبرهای دورافتاده دفن شدند، چیزی نمیدانیم، دلالت بر این دارد که فریاد دادخواهان هنوز شنیده نشده است.
@RezaNassaji