ادامه:
دکتر ماریو بوریگارد «Mario Beauregard» (دانشمند علوم اعصاب شناختی کانادایی «canadian cognitive neuroscientist») ,
نیز ماجرای تجربهی نزدیک به مرگ و ایضاً مشاهده-ادراک های واقعی خارج و دورتر از بدن درست (راستی آزمایی و صحت سنجی شده منطبق بر اسناد پزشکی
) خانم 31 سالهای را تحت عنوان مورد جِیاس (JS) در بیمارستان قلب مقدس مونترآل (وابسته به دانشگاه مونترآل در کانادا) در مجله معتبر احیاء یا همان ژورنال ریساستیشن «Resuscitation» منتشر میکند.
(
رفرنس در ژورنال معتبر ریساسیتیشن)
همچنین پروفسور بروس گریسون (روانپزشک و دانشمند علوم اعصابرفتاری
) مورد «ال سالیوان» و مشاهدات واقعی یا درست اطراف و دورتر از بدن اش در بیمارستان را دقیق بررسی کرده است. او با ال سالیوان, پزشک متخصص قلب او «دکتر لاسالا» و همچنین پزشک جراح او «دکتر تاکاتا» مصاحبه میکند و "اسناد پزشکی" آقای سالیوان را هم بررسی میکند. گزارش این مورد در مقالهای که توسط مرحوم دکتر ایان استیونسون (پروفسور دپارتمان روانپزشکی و علوم اعصابرفتارشناختی دانشگاه ویرجینیا آمریکا
) , دکتر بروس گریسون و خانم دکتر کلی (کوک) نوشته شده, آمده است. (
رفرنس: دانلود مقاله)
دقت بفرمایید که:
درواقع استدلالی که این دسته از دانشمندان ارائه می دهند این است که بر اساس مبانی علوم شناختی یا ذهنشناختی «cognitive science» (عَصَب شناسی، روان شناسی، هوش مصنوعی، فلسفه ذهن و.....)
لازمه اینکه مغز انسان بتواند در آن لحظه وقایع عینی در اطراف خود و دورتر از بدن را درک کند ، این است که داده های حسی مانند شنوایی و بینایی به مغز ارسال شود و نورون های مغز با داشتن فعالیت الکتریکی آن ها را پردازش کنند. همچنین این را می دانیم که بعد از ایست قلبی و تخت شدن الکتروکاردیوگرام (EKG)، بلافاصله جریان خون و اکسیژن مغز قطع می شود (ایسکمی و آنوکسی
) و 20-10 ثانیه بعد از آن ، نوار مغز یا همان (EEG) و مانیتور دستگاه الکتروانسفالوگرام، خط مسطح-تخت یا صاف (FLAT) را نشان می دهد، به عبارت دیگر نوار مغزی ایزوالکتریک یا مستقیم میشود. اما براساس مطالعات ، اکثر این تجربیات عینی از محیط اطراف زمانی روی داده اند که به دلیل ایست قلبی فعالیت نورون ها تقريباً صفر بوده و هیچ ادراک حسی قابل توجهی هم وجود نداشته است.
لازم به ذکر است که اکثر این تجربیات عینی از وقایع روی زمین، با سطح کیفیت یا «quality» زیاد، وضوح بالا، آگاهی و شناخت بسیار قوی یا ارتقاء یافته/افزایش یافته بوده است که اصطلاحاً به آن تجارب واقعی تر از واقعی «realer than real experiences» می گویند. چیزی که با حداقل فعالیت نورونی در مغز غیرممکن به نظر می رسد و یک پارادوکس است. توجه بفرمایید که در تجارب نزدیک به مرگی که در بستر مرگ بالینی یا ایست قلبی رُخ میدهند ، فعالیت بیرونی ترین ناحیه مغز یعنی قشر مُخ یا کورتکس مغز «cerebral cortex» و ساقه مغزی «brainstem» مُختل میشود. دقت کنید که طبق دانسته های قبلی واسطه گری چند ناحیه از قشر مغز مسئول فرآیندها و رفتارهای شناختی «cognitional» انسان می باشد و در حال حاضر اعتقاد بر این است که فعالیت در قشر مغز با عملکردهای بالاتر شناختی همراه است و ایضاً سایر قسمتهای مغز مسئول محرکهای غریزی ، اعمال حرکتی و عملکردهای خودمختار مانند تنفس و هضم هستند. @ReligionandScience2021