𝑹𝒂𝒅𝒊𝒐 𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐

#شعر
Channel
Music
Telegram
Other
Social Networks
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel 𝑹𝒂𝒅𝒊𝒐 𝑹𝒊𝒑𝒂𝒓𝒐
@RadioRiparoPromote
564
subscribers
98
photos
40
videos
375
links
تنها صداست که ذوب ذره‌های زمان خواهدشد.🎶 📻 ިߊ‌ܥ‌‌یو ریܝ݆ߺߊ‌ܝ‌و جایے براے شـــنیده و دیـــده شـــدن شنوای توام :☁️🤍👇 https://telegram.me/BChatBot?start=sc-1398183-ZptmGcS دبیر کانون: @Dn_mohammad ادمین : @Platform_PR
اندازه ى من نيست كسى چشم به راهت...
|سید هادی بهشتی|
#شعر
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
از دل عاشق برآید آفتاب
نور گیرد عالمی از پیش و پس ...!
| مولانا |
#شعر
#مولانا
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالم نفروشم
|سعدی |
#شعر
#سعدی
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت
|نرگس نوروزی |
#شعر
#ارسالی
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
"عشق" یعنی از بندِ عقل، رَستن
"بارِ غم" از این کنجِ دل، بستن
| مهدی درخشان |
#شعر
#ارسالی
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست!
| شفیعی کدکنی |
#شعر
#شفیعی_کدکنی
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
تو آفتاب روشن امیدی ، بر جانم!🌞🌻
| فروغ فرخزاد |
#شعر
#فروغ #صبح
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تورا؟🩶🫧
| فروغی بسطامی |
#شعر
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
ز تو کی کنار گیرم؟ که تو در میانِ جانی!
| خواجوی کرمانی |
#شعر
📻:•𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
بیا که با تو هنوزم هزار پیوند است.🩶🫧
| هوشنگ ابتهاج|
#شعر
📻: •𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
تو آن بت مغرور پیمر شکنی، داغ ندیدی
دل بسته به یک سنگ نبودی که بدانی چه کشیدم

| سید تقی سیدی|
#شعر
📻: •𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
دل نهادم به صبوری، که جز این چاره ندانم...
| سعدی |
#شعر
📻: •𝑅𝒶𝒹𝒾𝑜.𝑅𝒾𝓅𝒶𝓇𝑜
هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد
می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد
آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت:
یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد
ماهرویی دل من برده و ترسم این است
سرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد
دودلم اینکه بیاید من معمولی را
سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد
مرد آنگاه که از درد به خود میپیچد
ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد
شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه
باید این قائله را آه به پایان ببرد
شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد
ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد!

:حامد عسکری

#رادیو_ریپارو
#شعر

| کانون گویندگی و اجرا دانشگاه سمنان |
دو چشمانت برای من ، چو اقیانوس رازآلود
و موج موی تو انگیزه‌ی آرامش من بود

تو گیس بافته در دست می‌گیری و می‌بارم
هوای دل شده هر بار به دیدار تو ابر آلود

و احساسم به تو هرگز نبوده از سر عادت
‌تو خانه در دلم داری و پیوستی به تار و پود

اگر آغوش زندان است ، پس تسلیم قانونم
که آزاد جهانم گر به آغوشت شوم محدود!

اگر‌ ترکم کنی ، من گوشه‌ای از درد می‌میرم
چه مرگ باشکوهی ، گر تو تنها می‌شوی خوشنود

بیا بسپار دستت را ، به دستانم که آرامم
نکن از میهنم دورم ، نسازم از وطن مطرود

: عرفان سبحانی

#رادیو_ریپارو
#دلنوشته #شعر
کانون گویندگی و اجرا دانشگاه سمنان
از تو در کنج دلم نقشی ماند
که شب هنگام درخشنده‌تر است
برو ، هر کس که چشیده دردی
می‌زداید غم و بخشنده تر است

رفتنت قلب مرا سخت شکست
انزوا ساده‌ترین رخداد است
راضی‌ام گرچه که تنها ماندم
راضی‌ام چون‌که دل تو شاد است

و سکوت جاری‌ست بر روی لبم
چشم هایم اگر چه پر فریاد
و من از خاطر کسی رفتم
که نرفته‌ست لحظه‌ای از یاد

روز هایم بدون تو ابری‌ست
شب ها از همیشه تار تر است
آخرین بار ها غم انگیز اند
می‌رود آنکه جفاکار تر است

رفتی بر روی لبم زمزمه ماند
"که از آغوش جهان محرومم"
گرچه شادم ، لیک درپشت نقاب
می‌‌کنم جان و ببین ، مغمومم

: عرفان سبحانی

#رادیو_ریپارو
#دلنوشته #شعر
کانون گویندگی و اجرا دانشگاه سمنان
برای ماندن و رفتن بهانه بسیار است
تو هم برای نماندن بهانه آوردی
نگو چگونه سپردم تورا به دست خدا
چگونه شد که مرا عاقبت رها کردی؟

بلیط دست تو و چشم من پر از اشک است
بدون من تو سوار قطار خواهی شد
منم که بی تو در این ایستگاه می مانم
تو روی ریل ها رهسپار خواهی شد

بگو چگونه بگویم :  نرو، کنارم باش
چگونه بشکنمش این غرور بیجا را ؟
پس از تو با همه من هم غریبه خواهم شد
چگونه بی تو تحمل کنم من اینجا را؟

تمام پنجره ها را بخار پوشانده
چه خوب، اشک مرا لااقل نمیبینی
صدای گریه به گوشَت نمیرسد دیگر
گمان کنم که مرا این بغل نمیبینی

چه خوب فصل زمستان ، بخار میگیرد
تمام پنجره و شیشه های ماشین را
گمان کنم بشود من بلند گریه کنم
تمام طول ترافیک فوق سنگین را

ولی چگونه از امشب به بعد در ذهنم
گمان کنم که تو دیگر برای من مردی؟
تمام خانه پس از رفتن تو خالی شد
بگو که با چمدانت چه با خودت بردی؟

میان دفتر شعرم که خالی از شعر است
شبیه یک غزل نانوشته بودی تو
همیشه میرسد آدم به آدم اما حیف
نشد به من برسی چون فرشته بودی تو

#ریحانه_اصلاحی
#رادیو_ریپارو
#دلنوشته #ارسالی #شعر
رادیو ریپارو|
کانون گویندگی و اجرا دانشگاه سمنان