چهارشنبهسوری - ۱۳۴۰
سَراینده: نامعلوم
آهنگساز: نامعلوم
خواننده:
ناصر مسعودی و
خانم هما
دستگاه:
دشتی
[مسعودی]
شب چهارشنبهسوریست میپرن از روی اَلو
عمه خانوم ز عقب خالقزی خانوم ز جلو
این یکی بچه بغل کرده و دو-دو میزنه
طعنهها با دل پُر بر خاله رو-رو میزنه
همه از دم میآرن ورد و همیشه به دهن
زردی روی من ز تو سرخی تو بود ز من
[هما]
مشت حسن کف میزنی دور حیاط رو آتیشا
پشت او خندهزنون اهلوعیال قوم و خویشا
تو حیاط فینقلی از اینهمه بروبیا
خوب تماشا بکنی که محشری گشته بهپا
آن سیبیلات نسوزه روی اَلو مشتی حسن
زردی روی من ز تو سرخی تو بوَد ز من
[جمع]
یالا دوباره از سَر، یالا دوباره از سر
بپا نیفتی منظر، یالا دوباره از سر
تنه نزن به اختر، یالا دوباره از سر
آهای خانوم منور، یالا دوباره از سر
[مسعودی]
پاشنهی کفش خانوم گشته چو تیر تلگراف
با همون بر سر تو میزنه در روز مصاف
از رو بته میپره ناز میکنه خیلی زیاد
میگه کاشکی سال نو سنوسالم پایین بیاد
تا بگید پیر و جوون ز نو به من جوونه زن
زردی روی من ز تو سرخی تو بود ز من
[هما]
خانباجی میتکونه روی اَلو دامنشو
از پی دفع بلا میکنه حاضر تَنِشو
گلباجی عصازنون رو آتیشا
چَل میزنه
با صدای نکره جیغ مُفصّل میزنه
داریه و تنبک میزنه خدیجه با پشت لگد
زردی روی من ز تو سرخی تو بود ز من
یادداشت مربوطه
@REsearchers