View in Telegram
شخصیت و مقایسه جامعه کودک را درگیر موضوعی به نام «من»، «شخصیت»، «من» و جامعه کودک «هویت روانی» می کند. سپس برای این که به این درگیری و اشتغال معنایی بدهد تمهید و شیوه «مقایسه» و مبارزه را ابداع و وارد صحنه می کند. درگیری به مبارزۀ «هویت»، و «مقایسه» را نیز چاشنی آن قرار دادن. برای کودک و نیز برای شخص بالغ فوق العاده هیجان انگیز و شور انگیز است؛ و به او نوعی احساس مشغولیت، بی خبری و غفلت می دهد! و این مبارزه مبتنی «مقایسه» مانع می گردد که انسان کل بازی «شخصیت» و «هویت» را زیر سؤال ببرد! به عبارت دیگر مبارزه و مقایسه کیفیتی برون ریشه به هستی انسان می دهد؛ و مانع توجه دقیق به پوچی و بی معنا بودن بازی و مشغولیت علایم و الفاظ دفاعی و نمایشی می گردد. به عبارت دیگر، «مقایسه» در شکل و معنای وسیعی شخص را از درون خویش غافل نگه می دارد! به هر حال انسان از بازی «مقایسه» و مبارزه «شخصیت» استقبال می کند. زیرا این بازی و درگیری احساس شور و هیجان به او می دهد ـــ شــور و هیجانی که مردگی و بی شور و شوقی ناشی از مشغولیت به الفاظ، تصاویر و علایم خشک و بی روح را جبران می کند. ولی در پشت این بازی شور انگیز، جریانات دیگری هم در کار است. در جریان مبارزه و مقایسه و در جریان «تو حقیری، اما باید متشخص بشوی»، بچه اسیر شدید ترین دلهره، تزلزل و بلاتکلیفی می شود. از این جا است که انتزاعی اندیشی نیز که از موانع مهم شناخت و آگاهی است ـ از ابعاد جدیدی تشدید می گردد. بچه نه می داند «حقیر» ـ که هستی فعلی او را تشکیل می دهد - چیست؛ و نه مید اند متشخصی که باید بعداً بشود چیست! آیا به راستی من انسان هفتاد ساله مشخصاً می دانم صفت حقارت چیست و صفت تشخص چیست؟ نه من همۀ عمر جان کنده ام فقط برای تأیید قضاوت تو برای من قضاوت تو مهم است؛ نه حقیر و متشخص که اصلاً نمی دانم چیست یا این طور بگوییم: انگار من همیشه به تو بدهکارم. و مدام در تلاش تأدیه بدهکاری خود هستم و این را هم تجربه کرده ام که ماهیت بدهی من روشن نیست. من تجربه کرده ام که گاهی تو بابت یک عمل معین شخصیت من را تأیید می کنی؛ و گاهی به خاطر دقیقاً همان عمل قبلی، شخصیت مرا رد می کنی محکوم و نکوهش می کنی! و این به خاطر آن است که شخصیت خودت پر از تضاد است همان گونه که شخصیت من پر از تضاد است و این است علت بلاتکلیفی و سرگردانی من. این موضوع را به تفصیل توضیح داده ام که افراد محیط هرگز بچه را در وضع موجودش قبول ندارند و او را تأیید نمی کنند و نمی پذیرند. همیشه از او می خواهند که چیز دیگری جز آن چه هست بشود (و مقایسه یکی از ابزار های چنین جریانی است. از طریق مقایسه به بچه می گویند این چیزی که هستی بی ارزش و نا مطبوع است. باید چیز دیگری بشوی. و «مقایسه» محرک و پشتوانه «چیز دیگری شدن» است!) و آن «چیز دیگر» که از بچه می خواهند تا در آینده بشود، یک ایده آل و یک وهم و خیال است. مجموعه این ایده آل ها ،تضاد ها، بلاتکلیفی ها، پذیرفتن ها و نپذیرفتن های بچه در رابطه با یک رفتار واحد، سبب می شود که بچه احساس کند انگار روی یک مرداب لرزان، پوک و نا مطمئن، حرکت می کند - و حرکت او ماهیت شدید ترین درگیری و مبارزه را دارد - مبارزه با شمشیری چوبی (به قول مولوی)؛ یعنی مبارزه با سلاح وهم و خیال؛ مبارزه با «هیچ» و لا شيء! #محمدجعفرمصفا #نامه_ای_به_ندیده_ام #انجمن_علمی_ادیان_و_عرفان 🆔@RAM_HSU
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily