#بوستان
امروز در درس بوستان سعدی این چند بیت بیش از سایر ابیات ذهن و زبانم را به خود مشغول کرد:
پسند آمد از عیبجوی خودم/ که معلومِ من کرد خوی بدم
گرآنی که دشمنت گوید مرنج/ وگر نیستی گو برو بادسنج
تو نیکوروش باش تا بدسگال/ نیابد به نقص تو گفتن مجال
چو دشوارت آمد ز دشمن سخن/ نگر تا چه عیبت گرفت آن مکن
جز آن کس ندانم نکوگوی من/ که روشن کند بر من آهوی من
به چشم کسان در نیاید کسی/ که از خود بزرگی نماید بسی
مگو تا بگویند شُکرت هزار/ چو خود گفتی از کس توقع مدار
تو آنگه شوی پیش مردم عزیز/ که مر خویشتن را نگیری به چیز
بزرگی که خود را به خُردی شمرد/ به دنیا و عقبی بزرگی ببُرد
▫️بوستان سعدی ـ چند حکایت پایانی باب چهارم در تواضع
https://t.center/Qalam_A_F_R