بخاری، کتاب «الرقاق» باب: [صفة الجنة والنار]
330- «عَنْ أَنَسٍ – هُوَ ابْنُ مَالِكٍ – رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَجْمَعُ اللَّهُ النَّاسَ يَوْمَ القِيَامَةِ، فَيَقُولُونَ: لَوِ اسْتَشْفَعْنَا عَلَى رَبِّنَا، حَتَّى يُرِيحَنَا مِنْ مَكَانِنَا، فَيَأْتُونَ آدَمَ فَيَقُولُونَ: أَنْتَ الَّذِي خَلَقَكَ اللَّهُ بِيَدِهِ، وَنَفَخَ فِيكَ مِنْ رُوحِهِ، وَأَمَرَ المَلاَئِكَةَ فَسَجَدُوا لَكَ، فَاشْفَعْ لَنَا عِنْدَ رَبِّنَا. فَيَقُولُ: لَسْتُ هُنَاكُمْ، وَيَذْكُرُ خَطِيئَتَهُ، وَيَقُولُ: ائْتُوا نُوحًا، أَوَّلَ رَسُولٍ بَعَثَهُ اللَّهُ، فَيَأْتُونَهُ فَيَقُولُ: لَسْتُ هُنَاكُمْ، وَيَذْكُرُ خَطِيئَتَهُ، ائْتُوا إِبْرَاهِيمَ الَّذِي اتَّخَذَهُ اللَّهُ خَلِيلًا، فَيَأْتُونَهُ، فَيَقُولُ: لَسْتُ هُنَاكُمْ، وَيَذْكُرُ خَطِيئَتَهُ، ائْتُوا مُوسَى، الَّذِي كَلَّمَهُ اللَّهُ، فَيَأْتُونَهُ، فَيَقُولُ: لَسْتُ هُنَاكُمْ، وَيَذْكُرُ خَطِيئَتَهُ، ائْتُوا عِيسَى، فَيَأْتُونَهُ، فَيَقُولُ: لَسْتُ هُنَاكُمْ، ائْتُوا مُحَمَّدًا صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَدْ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ، فَيَأْتُونِي، فَأَسْتَأْذِنُ عَلَى رَبِّي فَإِذَا رَأَيْتُهُ وَقَعْتُ سَاجِدًا، فَيَدَعُنِي مَا شَاءَ اللَّهُ، ثُمَّ يُقَالُ: ارْفَعْ رَأْسَكَ: سَلْ تُعْطَهْ، وَقُلْ يُسْمَعْ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَأَرْفَعُ رَأْسِي، فَأَحْمَدُ رَبِّي بِتَحْمِيدٍ يُعَلِّمُنِي، ثُمَّ أَشْفَعُ، فَيَحُدُّ لِي حَدًّا، ثُمَّ أُخْرِجُهُمْ مِنَ النَّارِ، وَأُدْخِلُهُمُ الجَنَّةَ، ثُمَّ أَعُودُ فَأَقَعُ سَاجِدًا مِثْلَهُ، فِي الثَّالِثَةِ، أَوِ الرَّابِعَةِ، حَتَّى مَا بَقِيَ فِي النَّارِ إِلَّا مَنْ حَبَسَهُ القُرْآنُ».
330. از انس بن مالک روایت شده است که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «خداوند روز قیامت مردم را جمع میکند (مردم جمع میشوند) و میگویند: کاش نزد پروردگارمان کسی را شفیع قرار دهیم (بیایید نزد پروردگارمان کسی را شفیع قرار دهیم) تا ما را از این وضعیت [دشوار] نجات دهد، پس نزد آدم میآیند و عرض میکنند: تو کسی هستی که خداوند تو را با دست خود آفرید و از روح خود در تو دمید و به فرشتگان امر کرد که بر تو سجده کنند و آنها نیز سجده کردند، پس نزد پروردگارت برای ما شفاعت کن [تا ما را از این موقعیت سختی که در آن قرار داریم نجات دهد]، آدم میگوید: من در جایی نیستم که شفاعت کنم و خطایش (نزدیکشدن به درخت ممنوعه در بهشت) را یاد میکند [و شرم میکند از این که نزد پروردگارش شفاعت کند]، پس میگوید: نزد نوح بروید [زیرا] او نخستین پیامبری است که خداوند مبعوث کرد، پس نزد او میآیند [و درخواستشان را عرض میکنند]، نوح جواب میدهد: من در جایی نیستم که شفاعت کنم و خطایش (درخواست نجات فرزندش) را یاد میکند، [و شرم میکند از پروردگارش درخواست شفاعت کند]، پس میگوید: نزد ابراهیم بروید، او کسی است که خداوند او را به عنوان دوست خود اختیار کرده است، نزد او میآیند، او جواب میدهد: من در جایی نیستم که شفاعت کنم و خطایش را یاد میکند و میگوید: نزد موسی بروید، او کسی است که خداوند با او سخن گفت، پس نزد موسی میآیند، او نیز میگوید: من در جایی نیستم که شفاعت کنم و خطای خود را به یاد میآورد (فردی که به ناحق کشته بود)، پس میگوید: نزد عیسی بروید، پس نزد او میآیند، عیسی جواب میدهد: من در جایی نیستم که شفاعت کنم، نزد محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بروید، او بندهای است که تمامی گناهان پیشین و پسینش (اول و آخرش) بخشیده شده است، پس نزد من میآیند [و درخواستشان را میگویند]، من هم از پروردگارم اجازه میخواهم [که به محضر او بروم]، وقتی که پروردگارم را دیدم، به سجده میافتم، خداوند مرا در سجده مدتی که خود اراده میکند، رها میکند، سپس گفته میشود: سرت را بردار و بخواه [آنچه که میخواهی] به تو بخشیده میشود و بگو [هر آنچه که میخواهی، زیرا] گفتههایت شنیده میشود و شفاعت کن، شفاعتت پذیرفته میشود، آنگاه سرم را برمیدارم و خداوند را با کلماتی که به من یاد میدهد، سپاس و ستایش میگویم و سپس شفاعت میکنم، پس برای من حدی مشخص میشود (برایم مشخص میشود که شفاعتم برای چه کسانی پذیرفته شده است)، پس آنها را از آتش بیرون میآورم و وارد بهشت میکنم؛ سپس [نزد پروردگارم] برمیگردم و برای سومین بار یا چهارمین بار مانند قبل به سجده میافتم و این کار را آن چنان تکرار میکنم تا این که کسی در دوزخ باقی نمیماند، جز آن که قرآن او را از رفتن به بهشت منع کرده باشد».
امام بخاری میفرماید: قتاده وقتی که میگفت: «إِلاَّ مَنْ حَبَسَهُ الْقُرْآنُ» میگفت: منظور کسی است که جاودانهماندن در آتش بر او واجب شده