🌺﷽
اگردوست داریدگناهان شماپاک شود پس بسیارنیکی کنید.
الله میفرماید!
إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ
بى گمان نیکی ها بدیها را از بین می برند.
#کپیحلال🌺
اخلاقی،عرفانی،مذهبی
@Mohammad_Mazari_49
همه ترس ها برای تو نگرانی را به ارمغان می آورد، جز ترس از خداوند که بزرگترین چیز را برایت به ارمغان می آورد: «برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است.»
هرگاه انسان خودش را از تدبر قرآن یا برخی معانی آن رویگردان ببیند، سپس این سخن الله متعال را به یاد آورد که ﴿و اگر الله در آنان خیری مییافت حتما شنوایشان میساخت﴾ بدون شک گلویش از ترس خشک خواهد شد.
کسانی که می گویند؛ قرآنی که ۱۴۰۰ سال قبل نازل شده و نمی تواند جوابگوی نیازهای امروزی باشد،
مانند آن است که بگویند؛ نور خورشیدی که میلیون ها سال است آفریده شده، نمی تواند انسانهای امروزی را گرما ببخشد.
در حالیکه خورشید در آسمان و قرآن در روی زمین نور الله تبارک و تعالی هستند و زمان و مکان نمی تواند نور الله متعال را خاموش کنند! ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🏝@Pious114 💫متقیان💫
5.1. فكر در پرتو آیات قرآن با توجه به مجموعۀ گفته شده، آنگاه که به ساحت كلام الهی مینگریم، نقطۀ شروع انسانیتِ انسان و شکوفاییِ بشر را تفكر میبینیم. این نکته را باید تذكر داد که بیش از دویست آیه از آیات كریمۀ قرآن اشتیاق به تفكر، تدبّر و تعقل را بازگو میكنند. با یك تقسیمبندی میتوان به این آیات با التفات بیشتری پرداخت.
1.5.1. فكر؛ عامل تمایز انسان در این راستا به بیان آیهای شگفت از قرآن کریم بسنده میكنیم و البته آیات مشابه دیگری نیز مانند آن میتوان یافت:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِینَ لاَیَعْقِلُونَ» . بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لالی هستند كه اندیشه نمیكنند.
واژۀ «دَوابّ» جمع «دابّه» بهمعنای موجود زنده و جنبنده است. حركت سبک و آرام را نیز «دبّ» میگویند. بدترین جنبندگان نزد خداوند كران و كورانی هستند كه تعقل نمیکنند. خداوند نفرمود: «انَّ شَرَّ النَّاسِ»؛ یعنی چنین کسانی را انسان خطاب نکرد، بلکه آنان را با حیوانات قیاس فرمود. علت هم مشخص است؛ چون آدمیان در جهات حسی و طبیعی و فیزیكی از بسیاری حیوانات محدودتر و ناقصتر هستند. برای مثال چشم ما دامنه و گستردگی بینایی چشمان عقاب را ندارد یا این توان را نداریم كه مانند مورچگان حدود بیستوشش برابر وزن خودمان را از زمین برداریم. نیز گوش ما توان درك بسیاری از امواج را ندارد؛ اما سگان چندین برابر ما دارای قوای شنوایی هستند. قوّۀ بویایی گربه نیز از توان بویایی ما بسیار قویتر است. البته اگرچه انسانها از منظر قوای فیزیكی و ظاهری محدودیت دارند، از دیدگاهی دیگر باید گفت:
باده در جوشش گدای جوش ماست چرخ در گردش، گدای هوش ماست
هوش آدمیان و قوّۀ تعقل و ادراك آنان، موجب برتری آنها بر تمام خلایق است:
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَی كَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً» . ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشكی و دریا، [بر مركبهای راهوار] حمل كردیم و از انواع روزیهای پاكیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی كه خلق كردهایم، برتری بخشیدیم.
این تفضیل از توانمندی روحی آدمیان است. هنگامیكه این توانمندی از میان میرود، آدمی به رتبهای نزول میكند كه از جنبندگان هم فروتر و پستتر میشود.
ادامه دارد...
بخشهایی از کتاب گامهای موفقیت در پرتو قرآن کریم، محمدعلی انصاری #متنمکتوب_گامهای موفقیت در پرتو قرآن کریم
🔶و عباد الرحمن... كسانياند كه ميگويند: پروردگارا!... ما را پيشواي پرهيزگاران قرار ده. (۷۴)
🔴نکته ها: ( قسمت دهم )
♦️بالاخره دوازدهمین وصف برجسته ی «عباد الرحمن » که از یک نظر مهمترین این اوصاف است اینکه، آنها هرگز به این قانع نیستند که تنها خود، راه حق را طی کنند؛ بلکه همتشان آنچنان والا است که می خواهند امام و پیشوای جمعیت مؤمنان باشند و دیگران را نیز به این راه دعوت کنند. آنها چون زاهدان گوشه گیر و منزوی نیستند که تنها گلیم خویش را از آب بیرون کشند. آری آنها بندگان خاص رحمانند و همانگونه که رحمت عام خدا همگان را فرا می گیرد، رحمت این بندگان خدا نیز از جهاتی عام است. علم و فکر و بیان و قلم و مال و قدرتشان پیوسته در مسیر هدایت خلق خدا کار می کند. آنها الگوها و اسوه های جامعه انسانی و سرمشق هائی برای پرهیزگاران محسوب می شوند.
امام صادق ( علیه السلام ) فرموده اند: منظور از این آیه مائیم.
بدون تردید ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) از روشنترین مصداقهای آیه می باشند؛ اما این مانع از گسترش مفهوم آیه نخواهد بود که مؤمنان دیگر نیز هر کدام در شعاعهای مختلف امام و پیشوای دیگران باشند.
لذا گفته اند: تقاضای ریاست معنوی و روحانی و الهی نه تنها مذموم نیست؛ بلکه مطلوب و مرغوب نیز می باشد.
🔹سالک خائف است که نکند مرتد شود، نکند توقف کند و چون خوف دارد مجبور است راه تقوی را پیش بگیرد تا از این خوف یا عذاب خلاصی یابد. بعد خوف، سالک حالت نفس مطمئنه پیدا میکند و دیگر خوف معنا ندارد
🔸زمانیکه نفس سالک مطمئنه شد، اگر از طرف خدای متعال، ظهور تجلّی شود و هیبتی بر دل سالک تجلّی کند، دیگر نمیترسد، این ظهور هیبت است.
🔹اگر سالک در دنیا، از خدا خوف داشت، در آخرت ایمن است. لازمه اش این است که مغرور نشود و تکبّر نورزد؛ چون نمیداند که عاقبتش چه میشود.
🔸تفاوت میان خوف و خشیت این است که خشیت امری قلبی است انبیاء که مبلّغ رسالات خداوند هستند قلباً از خدا هراس دارند، نه اینکه بترسند. (#احزاب_۳۹)
🔹خوف و رجاء همانند دو بال هستند که سالک با آن دو پرواز میکند. وقتی سالک به درجهای برسد که اَمن باشد، دیگر خوف از آینده برای او باقی نمیماند.
🔸ترس که از حدّ اعتدال بگذرد، خائف به چه چیزهایی از فکر و عمل مبتلا میشود که برایش ضرر دارد؟
🍀۱- به یأس روی میآورد که سبب از کار افتادن، بیحالی و بیتوجهی میشود.
🍀۲- چون نمیداند عاقبتش چه میشود، تفکراتش در بُعد هراس و بیم، به صواب نیست.
🍀۳- چون قدرتِ دفعِ قوه ترس را ندارد روز به روز بر ناتوانی خود میافزاید.
🍀۴- عوارضی مانند ناراحتی اعصاب، افسردگی و بدبینی به او راه پیدا میکند.
🍀۵- گاهی به زن و بچه خود هم تندی میکند چرا که تعادل خوف و رجاء را پیدا نکرده است.
🍀۶- در مرحله آخر سبب بیماری مهلک میشود که معلوم نیست آخر کارش به کجا میانجامد.
کلمه "ینفقون" از ریشه "نفق" است و به طور کلی، هر فعلی که فاء الفعل آن ( ن) و عین الفعل آن ( ف) باشد دلالت بر خروج و ذهاب دارد مثل « نفق، نفث، نفد، نفح، نفخ»
یکی از صفات بارز متقین، انفاق بخشی از اموال و دارائیشان با طیب خاطر، در راه خداوند است. و در مقابل این گروه، منافقان قرار دارند که یا انفاق نمی کنند و یا اگر انفاق کنند با اکراه این کار را انجام می دهند.
از همین روست که در سوره هایی که از منافقان سخن به میان آمده، به انفاق هم اشاره شده، تا این صفت بارز منافقین را یادآوری کند از جمله همین سوره بقره که هم از انفاق و هم از منافقین سخن گفته است.
[الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ينفقون*]
اهل تقوا ، که در پرتو ایمان به غیب فقط محسوسات را نمی بینند، بصر و بصیرتشان مانع از آن میشه که از انفاق بترسند یا مغرور شوند چون همه روزی هایشان را از رازقشان میدانند (و مما رزقناهم)
لذا از همه آنچه که روزیشان شده اعم از جان و مال و عرض و علم و هنر...مستمر انفاق میکنند (ینفقون)
فَكُلوا مِمّا غَنِمتُم حَلالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ از آنچه به غنیمت گرفتهاید، حلال و پاکیزه بخورید؛ و از خدا بپرهیزید؛ خداوند آمرزنده و مهربان است!
تفسیر 👓 سوره أنفال، آیه ۶۹:
آنچه حرام دانسته شده اين است كه پيكار جوی مسلمان همه همّ و غمّش منافع مادی باشد نه آنچه شرعا از غنايم برای پيكار جوی مقرر شده، زيرا آنچه مسلمانان در عرصه پيكار با ضوابط اسلامی به دست میآورند، تصرفش حلال است. فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَيِّباً از آنچه به غنيمت گرفتهايد كه حلال و پاكيزه است بخوريد.» مراد از خوردن تصرف كردن است. وَ اتَّقُوا اللَّهَ و از خدا بترسيد.» پس از حد عرف تجاوز نكنيد. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ كه خداوند آمرزنده و مهربان است.» 📚@Pious114 📚متقیان
لَولا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُم فيما أَخَذتُم عَذابٌ عَظيمٌ اگر فرمان سابق خدا نبود (که بدون ابلاغ، هیچ امّتی را کیفر ندهد)، بخاطر چیزی [= اسیرانی] که گرفتید، مجازات بزرگی به شما میرسید.
تفسیر 👓 سوره أنفال، آیه ۶۸:
اگر نه اين بود كه خداوند پيروزی مؤمنان را مقرر داشته بود، ای بسا مستوجب عذابی بزرگ میشدند. زيرا اينان با آن كه میبايست همه به تبليغ رسالت بينديشند نه به منافع مادی باز هم به منافع مادی و غنايم گرايش يافتند. ممكن است مراد از عذاب بزرگ همان هزيمت از كارزار باشد.
و نمیتوان بدون فداكاری در انتظار غنايم و دستاوردهای جنگ نشست. پس پيامبری نيست كه بدون آن كه زمين از كشتگان و مجروحان پر شود به غنايم دست يابد يا اسيرانی بگيرد. ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْری حَتَّی يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ برای هيچ پيامبری نسزد كه اسيران داشته باشد تا كه در روی زمين كشتار بسيار كند شما متاع اين جهانی را میخواهيد و خدا آخرت را میخواهد و او پيروزمند و حكيم است.» يعنی شما چشمتان به منافع زود گذر مادی است در حالی كه خدای تعالی برای شما آخرت را خواسته است.
هیچ پیامبری حق ندارد اسیرانی (از دشمن) بگیرد تا کاملاً بر آنها پیروز گردد (؛ و جای پای خود را در زمین محکم کند)! شما متاع ناپایدار دنیا را میخواهید؛ (و مایلید اسیران بیشتری بگیرید، و در برابر گرفتن فدیه آزاد کنید؛ ولی خداوند، سرای دیگر را (برای شما) میخواهد؛ و خداوند قادر و حکیم است!