■ گزیده سخنان
#فرانسوا_ولتر، فیلسوف دوران روشنگری (بخش 4)
کسانی که از حیث استعداد و قریحه مافوق دیگران هستند، غالبأ به خطا و تقصیر نزدیک ترند، زیرا هیچ علتی ندارد که استعداد، اشخاص را مافوق بشر قرار دهد.»
«کسی که از مرگ میترسد، از زندگی هم میترسد.»
«شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آنرا در فضا محو سازید»
«ما همه کودکانی هستیم که به خواب میرویم، رؤیای سعادت میبینیم و چون بیدار میشویم بجز تیرهروزی تعبیری نمییابیم.»
«مشغولنبودن با زندهنبودن یکی است.»
«مورخ باید سیر فکر بشر را که در عالم نظم غیرقابل اجتناب و به خود واگذار شده، تعقیب کند.»
«میهن ما برای ارواح پاک چه سرزمین مقدسی است.»
«نیشهای چند مگس هرگز اسب چابک را از تاختن بازنمیدارد.»
«وقتی جامعهای دارای فضیلت اخلاقی است که قانون همهٔ افراد جامعه را با یک چوب براند.»
«وقتی که مسئله پول پیش میآید، همه پیرو یک کیش و آئین میشوند.»
«هرچه بیشتر فکر میکنیم بهتر میفهمیم که هیچ نمیدانیم.»
«هرچه عده متأهلها زیادتر گردد، جنایت کمتر خواهد شد.»
«هرشخصی دو بار میمیرد، یک بار آنگاه که عشق از دلش میرود و بار دیگر زمانی که زندگی را بدرود میگوید، اما وداع با زندگی در برابر مرگ عشق، ناچیز است.»
«هرگونه نوشتهای خوب است جز آنچه ملالآور باشد.»
«هروقت احساس میکنم که درد و رنج و بیماری میخواهد مرا رنجه کند و آزار دهد، به کار پناه میبرم. کار، بهترین درمان دردهای من است.»
«همهٔ ما، در یک مذهب مشترک هستیم و آن هم ثروت است.»
«نخستین پیامبر، نخستین شیادی بود که به نخستین ابله برخورد کرد.»
«یک قلب پاک از تمام معابد و مساجد زیبای جهان زیباتر است.»
«گل را میتوان زیر پا له کرد ولی بوی عطر آن را نمیتوان در فضا کشت»
■ سخنان دیگران درباره
ولتر «آفریدهای بود مرکب از شعله و هوا و از هر موجود زندهای سبکخیزتر؛ ذرات اثیری او از ذرات دیگر مردم جنبندهتر بود، ساختمان مغزی هیچکس به ظرافت مغز او نبود و هیچکس چنین تعادل دقیق و در عین حال متغیر نداشت.»
تن، در کتاب «حکومت پیشین»؛ نیویورک، ۱۸۷۶؛ ص. ۲۶۲
«اگر بخواهیم دربارهٔ اشخاص از روی آنچه انجام دادهاند حکم کنیم،
ولتر بدون منازع بزرگترین نویسنده اروپا در قرن جدید است... قضا عمر او را هشتاد و سه سال تعیین کرد که در طی آن به آهستگی ترکیب فاسد عصر خود را از هم گسیخت؛ او برای مبارزه با زمان خویش وقت کافی در اختیار داشت و هنگامی از پا درآمد که فاتح شده بود.»
لامارتین، «داستانها»، ص. ۶ و ۹
«اگر خانواده سلطنتی بوربون بر نوشتهها و کتابها نظارت میکردند، میتوانستند خود را حفظ کنند. پیشرفت توپخانه رژیم فئودال را از میان برداشت؛ مرکب و قلم نیز تشکیلات اجتماعی جدید را به هم خواهد زد.»
ناپلئون بناپارت، برتو در کتاب «ناپلئون از سخنان خود او»؛ شیکاگو، ۱۹۱۶؛ ص. ۶۳
«او کسی است که تمام نیروهای جهنمی در اختیار او بود.»
سنت-بوو، رجال قرن هیجدهم، چاپ نیویورک، ۱۹۰۵ جلد اول ص. ۱۹۶
«شیطان در کالبد او رفته بود.»
سنت-بوو، رجال قرن هیجدهم، چاپ نیویورک، ۱۹۰۵ جلد اول ص. ۱۹۶
«لازم بود که شیرهای خندانی قدم به میدان نهند، بنابراین
ولتر آمد و با خنده همهچیز را نابود کرد.»
فریدریش نیچه، براندس، ص. ۵۷
«نام
ولتر مشخص و مبین تمام قرن هیجدهم است.»
ویکتور هوگو، خطابه صدمین سالگرد وفات
ولتر«
ولتر و روسو فرانسه را برباد دادند.»
لویی شانزدهم، تلنتایر، ص. ۵۲۶
«هوش محضی که خشم را به شوخی و آتش را به روشنی مبدل میساخت.»
جی. م. رابرتسن، در کتاب «
ولتر»؛ چاپ لندن، ۱۹۲۲؛ ص. ۷۶
l
👇 عضو شوید
👇l
@Philosophers2