♦️[در بارهی احمد کسروی]
✍️ یوسف شیخی
۲۷ تیر ۱۴۰۲
سلام و درود وافر خدمت دکتر محدثی عزیز
از مطالب روشنگرانه شما بهره بردم. از آنجا که
کسروی جزو نخستین متفکرانی بود که به مطالعه آثارش اهتمام ورزیدم ملاحظاتی در تکمیل مطالب ارزنده شما دارم که به عرض میرسانم.
به نظر می رسد میراث فکری
کسروی را میتوان به سه بخش تقسیم نمود که نمایانگر سه شمایل متفاوت از وی هستند؛ ۱. سهم او در ارائه روایتی دقیق و منصفانه از تاریخ مشروطه در شمایل یک مورخ ملی گرا، ۲. نوشته های انتقادی او در مورد دین در شمایل یک روشنفکر خردگرا، ۳. تلاش های او در در زمینه پاکسازی زبان فارسی از زبان عربی در شمایل یک ادیب زبان شناس.
صحبت های شما بیشتر متوجه بخش دوم میراث مرحوم
کسروی بود و تبیینی درست و به واقع از نسبت مرحوم شریعتی با مرحوم
کسروی ارائه فرمودید، اما شخصیت و اندیشه
کسروی سویه ها و زوایای دیگری نیز داشت که پرتوافشانی بر آنها می تواند مخاطب را در جهت ترسیم تصویر کاملتر و واقعیتری از وی یاری رساند.
کسروی نسبت به نسل روشنفکران پس از خود که تلاش میکردند با نصب العین قرار دادن سرنوشت تراژیک وی کمی محتاطانه تر عمل کنند، درواقع روشنفکری عملگرا، آوانگارد و پیشرو محسوب می شود و در عین حال شاید بتوان او را رادیکال ترین روشنفکر دینی ایران برشمرد، چرا که برخلاف برخی روشنفکران عافیت طلب صرفا به بحث تئوریک و تالیف کتاب اکتفا نکرد و با تاسیس روزنامه و حزب گامهایی عملی در مسیر تحقق باورهایش برداشت. نگارش کتابی به نام <ورجاوند بنیاد> به عنوان بنیاد پاکدینی و شاید جایگزینی برای متون مقدس در زبان فارسی و برگزاری جشن کتابسوزی و معدوم سازی نمادین بخشی از میراث فرهنگی ایرانیان از آثار خیام و سعدی و مولانا تا حافظ در کنار برخی کتاب های دینی و آثار صوفیانه جزو اقدامات هنجارشکنانه وی بود که در کنار حملات تندش به مذاهب و استوانه ها و قله های تفکر و ادب ایران به زعم خرافات زدایی، چهره ای ضدفرهنگی و متعصب و عنود از وی در نظرها ثبت نمود و حتی شهرت وی به عنوان یک مورخ منصف و ملی گرا را نیز تحت الشعاع خود قرار داد.
علیرغم ادعای خردورزی و علمیت، شیوه
کسروی در نگارش کتاب هایش و استدلال هایی که در رد یک اعتقاد می آورد، فارغ از ارزشگذاری محتوایی، در وجه سلبی عموما در فضای جدلی سیر می کند و در وجه ایجابی گرفتار آرمانگرایی افراطی است. وی با گزینش یکی از بدترین باورمندان ممکن به عقیده ای که از نظر وی اشتباه است، به جدالی کلامی میپردازد، جدالی که طرف بازنده از ابتدا مشخص است.
قلم
کسروی قلمی دردمند و دل نگران عقب ماندگی ایران و زنگارگرفتگی دین و مرثیه سرایی عقلانیت فراموش شده است، اما عاصی و عصبی است و مشحون از مغالطه و استدلال های سست بنیاد. در بخش اول کتاب <ورجاوند بنیاد>
کسروی میکوشد با استناد به برهان نظم مادیگرایی را به چالش بکشد، غافل از اینکه این برهان یکی از سست ترین براهین اثبات خداست، چنانکه فقط دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی قرن هیجدهم میلادی ده اشکال بر برهان نظم وارد نموده است.
ایده ناب گرایی و رویای خلوص در هر زمینه ای از اساس امری خلاف واقعیت جاری جامعه است که بر مبنای تکثر نضج یافته است، لذا این رویا هیچگاه تعبیر نشده و به واقعیت نخواهد پیوست. ناب گرایی دینی، نژادی، ملی، زبانی را جز با سرکوب و خشونت و نادیده گرفتن خرده فرهنگ های بومی نمیتوان بر کرسی نشاند. ایده پالودن زبان فارسی از عربی نیز جزو همین افراط گرایی ها و عدم توجه به واقعیت سیال و زنده و ارگانیک زبان است. ناب گرایی امروزه در فرهنگستان زبان فارسی نیز به گونه ای پیش رفته است که با تغییر کتاب های درسی و تبدیل بسیاری از اصطلاحات تخصصی از انگلیسی به فارسی نهایتا رهاوردی جز بی سوادی برای نسل فردا نخواهد داشت و کمکی نیز به حفظ زبان فارسی نخواهد کرد.
هرچند افراطگرایی
کسروی در تضاد با آرمان پاکدینی و خردگرایی وی بود، اما تردیدی نیست که ترور به هر شکلی و درباره هر فکر و عقیده ای محکوم است. مخالفان
کسروی به جای نقد روشمند و علمی آثار وی که کمکی شایان به او و جریان روشنفکری مینمود، - جریانی که هنوز در گامهای آغازین خود بود - متاسفانه تنها به بازتولید خشونت دامن زدند. بدین گونه شمایل مورخ ملی گرا، قربانی ایده موهوم ناب گرایی دینی و زبانی شد و این رفت که قاطبه روشنفکران هرچند در مسیری که او آغاز نموده بود گام مینهادند، اما جز مواردی معدود، درباره وی همچون رازی مگو سکوت اختیار کردند.
با احترام
https://t.me/joreah_journal/1796#شیخی#کسروی#روشنفکری_دینی@NewHasanMohaddesi