♦️الگوی وابستگی و دریوزهگی: زخمی بر پیکر اندیشه در ایران
✍ دکتر محسن محمودی
۲۴ دی ۱۴۰۴
دکتر حسن محدثی در نوشتار خود بهدرستی از زخم عمیقی سخن میگوید که بر پیکر اندیشه و تفکر در ایران نشسته است؛ زخمی که نتیجه فرهنگ وابستگی و دریوزهگی است، فرهنگی که کارگزار فکری را به یک چهره بیصدا، وابسته و ناتوان تبدیل کرده است.
فرهنگ ذلت یا الگوی عزت؟
ما ایرانیان در طول تاریخ، بارها از کارگزاران فکری و فرهنگی خود، نه حمایت، که انتظار وابستگی داشتهایم. فرهنگ «قناعت» و «زکات علم» در ظاهر، ارزشی اخلاقی است، اما در باطن، ابزاری شده برای توجیه فقر و وابستگی. آیا این فرهنگ، اندیشه و استقلال را زنده نگه میدارد یا آن را به خفگی میکشاند؟
معیار قضاوت چیست؟
چرا کسی که میخواهد در بازار آزاد فرهنگ جایگاه خود را بیابد و از مسیر فروش اندیشه، استقلال اقتصادی و فکری خود را حفظ کند، مورد قضاوت منفی قرار میگیرد؟ درحالیکه وابستگی به منابع دولتی و سازش با الگوهای ذلت، همچنان بیچالش باقی میماند.
شجاعت نقد از کجا آغاز میشود؟
تا زمانی که کارگزار فکری محتاج حقوق ناچیز دولتی باشد، نمیتواند زبان به نقد بگشاید. استقلال اقتصادی، شجاعت نقد را به ارمغان میآورد. این همان چیزی است که دکتر محدثی بهخوبی در نوشته خود به تصویر کشیده است: شجاعت، از استقلال میجوشد و استقلال از رهایی از الگوی دریوزهگی.
دعوت به بازاندیشی
آنچه ما امروز نیاز داریم، بازاندیشی در این فرهنگ است. باید از خود بپرسیم:
چرا کارگزاران فکری ما خاموشاند؟
چرا استقلال اقتصادی و فکری بهجای اینکه ارزش باشد، بهعنوان ضعف یا خودخواهی تفسیر میشود؟
و مهمتر از همه، چگونه میتوان این الگوهای ناکارآمد را کنار گذاشت و الگویی تازه برای حیات اندیشه در ایران خلق کرد؟
همراهی برای تغییر
این بحث، یک گفتگوی ملی میطلبد؛ زیرا سرنوشت کارگزاران فکری، بهطور مستقیم با آینده اندیشه و فرهنگ یک ملت گره خورده است. اگر خواهان جامعهای آزاد، شجاع و اندیشمند هستیم، باید نخست کارگزاران فکری خود را از بند وابستگی برهانیم.
#اقتصاد_فکر
#استقلال_فکری
#فرهنگ_وابستگی
#نقد_فرهنگی
#آزادی_اندیشه
#کارگزاران_فکری
#تغییر_فرهنگ
#شجاعت_نقد
@Mahmudi_mohsenn
@NewHasanMohaddesi