من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانهی آباد
من حسرت پرواز ندارم به دل آری
در من قفسی هست كه می خواهدم آزاد
ای بال تخیّل ببر آنجا غزلم را
كش مردم آزاده بگویند مریزاد
من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
آرام چه می جویی از این زادهی اضداد ؟
میخواهم از این پس همه از عشق بگویم
یك عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
مگذار كه دندانزدهی غم شود ای دوست
این سیب كه ناچیده به دامان تو افتاد
#محمد_علی_بهمنیhttps://t.center/Naglemaani