حسین منزوی و شعرشاز چهرههای بلامنازع و تاثیرگذار غزلِ معاصر است.
هرچند نگاهش به هستی عمیق نیست ولی در جغرافیای شعرش دنیای دیگرگونی را به تصویر کشیده است.
به خوبی توانسته است میان یک قالب سنّتی(غزل) و ذهن و زبان امروزی ارتباط برقرار کند.
دایرهی واژگانی او خیلی متنوّع و گسترده نیست. زبان شعرش ترکیبی است از: لغات روزمرّه که جنبه شعری دارند با واژگانی که از شعر سنّتی وام گرفته است.
عاطفهی شعر او قویترین بخش شعرش است. خودش دربارهی ماهیّت عاطفی شعرش میگوید: عشق به عنوان هویت اصلی شعر من جا افتاده است.
عشق در شعر او فردگرا است و در رابطه عاشق و معشوق یک رابطه ساده و ابتدایی - نه اندیشمندانه و یا فرهیخته - حکمفرماست.
صور خیال و تصویر در شعر او در خدمت عاطفه شعر است و حجم وتنوّع تصویر در شعر او زیاد نیست و هرگاه تصاویر شعرش زیاد شده است از عاطفه آن کاسته شده است.
او و سیمین بهبهانی از اولین شاعرانی بودند که اوزانِ کماستعمال یا کاملاً نو را در غزل به کار گرفتند.
سطح اندیشگی شعرش پایین است و در اشعارش نمیتوان یک دستگاه اندیشگی عمیق و جاندار را دنبال کرد. برای او احساس مهم است.
پشتوانهی فرهنگی شعرش غنی است. او شعرش را از فرهنگ و ادب کلاسیک پرمایه کرده است.
گستره مخاطبان او در سطح خوبی قرار دارد و به شهادت جامعه، غزل
منزوی در بین طبقات مختلف خوانندگان خود را یافته است.
لبت صریحترین آیهی شکوفاییست
و چشمهایت شعر سیاه گویاییست
چه چیز داری با خویشتن که دیدارت
چو قلّههای مِهآلود، محو و رویاییست
چگونه وصف کنم هیاتِ غریب تو را
که در کمال ظرافت، کمال والاییست
تو از معابدِ مشرقزمین عظیمتری
کنون شُکوه تو و بُهتِ من تماشاییست
در آسمانِ دریایِ دیدگانِ تو شرم
گشودهبالتر از مرغکان دریاییست
شمیمِ وحشی گیسویِ کولیات نازم
که خوابناکتر از عطرهای صحراییست
پناهِ غربتِ غمناکِ دستهایی باش
که دردناکترین ساقههای تنهاییست
#حسین_منزویمنبع:
چشم انداز شعر معاصر ایران، دکتر سیّد مهدی زرقانی، صص: ۵۵۱ تا ۵۵۵
https://t.center/Naglemaani