بش دوم/پایانی
۲
. سناریوی دوم: حمله به کارخانههای تسلیحاتی
شاید بتوان این سناریو را مشروعترین هدف اسرائیل دانست، به این دلیل که نه نیازی به کمکی از سوی آمریکا دارد و نه هیچ یک از عواقب سناریوی نخست را در پی دارد و افزون بر آن، تلفات غیر نظامی آن بسیار اندک خواهد بود. مشکل اصلی این سناریو بازدارندگی ناکافی آن است، زیرا سایتهای تسلیحاتی قابلیت ساخته شدن مجدد دارند و این آسیب در نهایت آسیبی کوتاه مدت و کم بازده خواهد بود.
۳. سناریوی سوم: حمله به زیرساختهای حیاتی ایران
این مورد کاراترین ضربه به حکومت ایران خواهد بود که با توجه به تحریمها، کمبودها و ناترازیهای مختلفی که در حال حاضر با آن دست به گریبان است، هم بازسازی چنین مواردی برای ایران بسیار هزینهبر و زمانبر خواهد بود و هم میتواند موجب نارضایتیهای عمومی و حتی اعتراضات گسترده خیابانی شود و ایران را در دو جبهه داخلی و خارجی درگیر کند. ولی این گزینه کارا نیز میتواند دو خطر برای اسرائیل در پی داشته باشد:
نخست حمله متقابل ایران به زیرساختهای اسرائیل، همچون بندر حیفا، کارخانههای آمونیاک و آب شیرینکنها. با این حال اسرائیل برخلاف ایران دارای توان بازسازی بالایی است، چراکه جامعه بینالملل و به ویژه آمریکا را در کنار خود دارد و توان مالی مناسبی را داراست و پاسخ ایران تنها میتواند ضرری کوتاه مدت برای او باشد. دومین پیامد، احتمال یک عملیات تلافیجویانه دیوانهوار از سوی ایران و نیروهای همپیمان آن به منافع آمریکا در منطقه است، به همین دلیل این گزینه نیز نیازمند همراهی آمریکا است که باز هم در حال حاضر اسرائیل نمیتواند چنین چیزی را از بایدن انتظار داشته باشد. با توجه به این دو موضوع، هرچند آسیب به یک زیر ساخت محتمل است ولی یک حمله با تخریب بسیار گسترده نامحتمل خواهد بود
۴. سناریوی چهارم: ترور رهبران سیاسی و نظامی ایران
این مورد یکی از محتملترین گزینههاست، زیرا از مشروعیت بسیار بالایی در بین کشورهای غربی برخوردار است (به مواضع آنها پس از ترور سید حسن نصرالله توجه کنید). بنابراین به نظر میرسد اسرائیل به صورت جدی این گزینه را مد نظر دارد، به ویژه که نیازمند هیچگونه کمکی از سوی آمریکا نخواهد بود و از سوی دیگر، حذف کردن چهرههای کلیدی دشمنان به منظور آسیب رساندن به فرایندهای نظامی حریف، روش مورد علاقه اسرائیل است. افزون بر این، چنین گزینهای خطرات کمی هم برای آنان دارد، چراکه ایران توان انجام چنین ترورهایی را در زمین اسرائیل ندارد. مهمترین اهداف ترور، شخصیتهای نظامی هستند و نه شخصیتهای سیاسی؛ زیرا تحرک آنها در منطقه بیشتر است و در عرف بین الملل نیز چنین چیزی پذیرفتهتر است. ولی مشکل عمده این گزینه این است که احتمالا تاثیر زیادی بر روند فعالیتهای ایران نخواهد داشت و این روش بیشتر در مورد گروههای مبارز کارآیی دارد تا برای یک کشور مستقر.
جمعبندی:
با توجه به پیچیدگی و مشکلات جدی اسرائیل برای پاسخ دادن، شاید مطلوبترین و محتملترین پاسخ روش ترکیبی این سناریوها باشد؛ به طوری که هیچکدام از آنها به طور کامل انجام نشود ولی هر کدام به مقیاسی ضربه زننده باشند، یعنی به یکی از سایتهای هستهای ایران یا یکی از زیرساختهای ایران حملهای محدود کنند، مجموعهای از ترورها را در ایران آغاز کنند و شاید ساختارهای تسلیحاتی ایران را به مرور زمان و به صورت ممتد مورد حمله قرار دهند. بدون شک ایران به این حملات پاسخ خواهد داد تا یک نقطه تعادل بازدارندگی جدید ایجاد شود؛ ولی در صورت انتخاب ترامپ ممکن است معادله کمی تغییر کند.
@Naghal_bashi