دشواره اسرائیل؛
چه پاسخی در انتظار ایران است؟
علی آردم
بخش اول
جمهوری اسلامی ایران بالاخره به ترور اسماعیل هنیه، سید حسن نصرالله و سردار نیلفروشان و حملههای متعدد اسرائیل و همچنین از بین رفتن ساختار رهبری مهمترین نیروی متحد خود، حزب الله، در شامگاه دهم مهر پاسخ داد. پس از آن اصلیترین پرسش این است که پاسخ اسرائیل به این حمله چه خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش مستلزم بررسی دو موضوع است:
الف. میزان خسارت وعده صادق ۲
هرچند با دقت بالا نمیتوان میزان تخریب وعده صادق ۲ را بررسی کرد، ولی اکنون میدانیم که حداقل دو پایگاه هوایی مورد اصابت چندین موشک قرار گرفته و تخریب قابل توجهی داشته است. بر اساس اطلاعات فعلی میتوان گفت با توجه به فرصت لازم برای جابجایی نیروها، هیچ هواپیمایی آسیب ندیده است. بر اساس واکنشهای نظامینویسان بینالمللی میتوان گفت که شدت ضربه و از همه مهمتر، توانِ دور زدنِ پدافند اسرائیل مهمترین ویژگیهای این حمله بوده است و تقریبا اجماعی کلی شکل گرفته که این حمله ضربهای کارا بوده است که اسرائیل را به این فکر میاندازد که اگر ایران قصد حمله به تاسیسات زیربنایی اسرائیل را داشته باشد، توانایی انجام آن را دارد و از این رو باید در پاسخ دادن به ایران به فکر عواقب جدی عمل خود باشد.
ب. همراهی آمریکا
مدتهاست آمریکا اعلام میکند که سیاستهای تهاجمی اسرائیل مورد حمایت او نیست و به طور مداوم از نتانیاهو و هیات حاکمه خواستار خویشتنداری بیشتر است و نگران وارد کردن آمریکا به جنگی ناخواسته و نابهنگام است؛ نزدیکی انتخابات و تاثیر یک جنگ دیگر در خاورمیانه بر نتایج آن از اصلیترین دغدغه بایدن است. از سوی دیگر، به نظر میرسد بایدن با سیاستی کج دار و مریز، از فشار بیشتر بر ایران رضایت دارد و در پس پرده از رفتارهای نتانیاهو حمایت میکند؛ از همینرو نمیتوان با اطمینان موضع آمریکا را تبیین کرد، ولی با احتمالی قطع به یقین میتوان گفت که از جنگ گریزان است. همین موضوع، کنشهای دیپلماتیک ایران را بسیار حائز اهمیتتر میکند.
با در نظر گرفتن این دو پیشزمینه، میتوان سناریوهای پاسخهای احتمالی اسرائیل را بررسی کرد. پیش از هرچیز، باید وسعت ایران را به کسانی که نگران جنگی تمام عیار هستند گوشزد کرد. تعداد شهرهای مهم ایران و نحوه استقرار آنها در سرار کشور به شکلی است که بروز شرایطی که بسیاری از افراد نگران آن هستند (مانند: نابودی و با خاک یکسان شدن ایران) اصولاً امکانپذیر نیست، چه این اقدام از سوی اسرائیل انجام شود و چه آمریکا. بنابراین در حال حاضر و با در نظر گرفتن شرایط فعلی و همچنین شرایط جغرافیایی ایران، نگرانی از وقوع جنگی تمام عیار، حمله به شهرهای ایران و مورد اصابت قرار گرفتن مناطق مسکونی بیمورد است.
۱. سناریوی اول: حمله به تاسیسات هستهای ایران
تاسیسات هستهای ایران از لحاظ نحوه استقرار بسیار پیچیده و گسترده هستند و به تبع آن، نابود کردن آن محتاج عملیاتی بسیار پیچیده و با حمایت آمریکاست؛ هرچند که برخی بعضی معتقدند که اسرائیل به تنهایی هم میتواند بخش عمدهای از این تاسیسات را نابود کند، ولی از بین بردن کامل ممکن نیست. اما چنین حملهای عواقبی نیز در پی خواهد داشت:
نخست اینکه اگر تاسیسات به طور کامل از بین نروند، پس از آن ایران دلیلی مشروع برای ساختن سلاح اتمی پیدا خواهد کرد، به ویژه که این روزها یک پارادایم شیفت در فضای فکری استراتژیستهای نظامی ایرانی رخ داده است و صداهای بلندی خواستار ساخت سلاح اتمی شدهاند. به همین دلیل، این گزینه برای موفقیت کامل نیازمند کمک آمریکا خواهد بود که با توجه به شرایط پیچیده آنها، به نظر با چنین پاسخی موافقت نکنند. دومین پیامد ناگوار این اقدام میتواند حمله ایران به تاسیسات هستهای اسرائیل در پاسخ به این اقدام باشد که با توجه به نتیجه حاصله از وعده صادق ۲، میتوان گفت ایران امکان چنین پاسخی دارد و اسرائیل باید به طور جدی این احتمال را در نظر بگیرد. سومین پیامد منفی چنین حملهای، پخش تشعشعات اتمی و آسیب به شهروندان غیرنظامی خواهد بود که میتواند فشارهای بینالمللی را بر اسرائیل افزایش دهد. هرچند به باور بسیاری از ناظران اسرائیل برای چنین مسالهای اهمیتی قائل نخواهد بود، ولی در فضای فعلی جهان بعید است اسرائیل چنین هزینهای را بر خود تحمیل کند. با در نظر گرفتن این موارد، شاید بتوان گفت که احتمال حمله همهجانبه و گسترده به تمام تاسیسات هستهای ایران و نابودی کامل آن زیاد نباشد.
@Naghal_bashi