نان کار آزادی

#کانون_نویسندگان_ایران
Channel
Politics
News and Media
Education
Social Networks
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel نان کار آزادی
@NK_AzadiPromote
432
subscribers
20.8K
photos
10.8K
videos
10.5K
links
تلاشی برای انعکاس جنبش هاى #کارگری، #زنان، #دانشجویی و #رفع_ستم_ملی برای نیل به آزادی و برابری !
خبر
بازداشت کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی

بعد از ظهر دوشنبه ۱۹ اردیبهشت‌، مأموران امنیتی با هجوم به خانه‌ی کیوان مهتدی، نویسنده، مترجم و عضو #کانون_نویسندگان_ایران و آنیشا اسدالهی، مترجم، آ‌ن‌ها را بازداشت کردند.
#کیوان_مهتدی دقایقی پیش از این هجوم در یک استوری اینستاگرامی فیلم کوتاهی از لحظه‌ی حضور مأموران امنیتی در نزدیکی خانه منتشر کرد.
مهتدی و اسدالهی که از حامیان حقوق کارگران هستند پیش از این نیز سابقه‌ی بازداشت داشته‌اند. کیوان مهتدی در جریان اعتراض‌های سال ۹۷ کارکنان سندیکای اتوبوسرانی برای مدت کوتاهی بازداشت شد. #آنیشا_اسدالهی نیز در تجمع روز جهانی کارگر در سال ۹۸ بازداشت و با قید وثیقه آزاد شد.
تا کنون اطلاعی از نهاد بازداشت‌کننده، محل بازداشت و اتهام‌های مهتدی و اسدالهی در دست نیست. بدیهی است مسئولیت هر گزندی به سلامت آن‌ها متوجه نهادهای امنیتی حکومت و قوه‌ی قضاییه خواهد بود.
خبر فوری
🔻
تشدید وخامت حال زندانیان سیاسی اعتصابی

در پی تداوم اعتصاب غذای خشک ۶ نفر از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین، در اعتراض به قتل عامدانه‌ی بکتاش آبتین و شرایط اسفناک زندان‌های جمهوری اسلامی، حال دو نفر از آن‌ها رو به وخامت گذاشته‌است و ساعاتی پیش از زندان به بیمارستان منتقل شده‌اند. وضعیت جسمانی دیگر اعتصاب‌کنندگان نیز بسیار وخیم و بحرانی گزارش شده‌است.
#کانون_نویسندگان_ایران سخت نگران وضعیت جان و سلامت اعتصاب‌کنندگان است و مصرانه از آن‌ها می‌خواهد به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
حکومت آزادی‌ستیزان، گُردی از دلاوران آزادی‌خواه ‌را از ما گرفت:
بکتاش آبتین درگذشت.

بکتاش آبتین (۱۴۰۰- ۱۳۵۳)، شاعر، فیلمساز و عضو پایدار و برجسته‌ی کانون نویسندگان ایران که جان شیرین خود را فدای آزادی کرد، از میان ما رفت.
#کانون_نویسندگان_ایران ضمن تسلیت به خانواده‌ی آبتین، یاران او در کانون نویسندگان ایران، جامعه‌‌ی مستقل فرهنگی کشور و همه‌ی مردم آزادیخواه، ظرف ساعات آتی، بیانیه‌ای به این مناسبت منتشر خواهد کرد و افکار عمومی را در جریان جزئیات ستمی که بر بکتاش آبتین رفت قرار خواهد داد.
#بکتاش_آبتین زنده است چون روح آزادی‌خواهی و ستیز با پلشتیِ استبداد و ستم زنده است.

کانون نویسندگان ایران
۱۸ دی ۱۴۰۰

باز نشر
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ♠️


http://t.center/syndica_7tape
خــبــــر

بازداشت منشی منتخب هیئت دبیران کانون
آرش گنجی منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران امروز صبح در خانه بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.
صبح امروز یکم دی ماه چند مامور به خانه‌ی آرش گنجی وارد شدند و پس از تفتیش محل بعضی لوازم و مدارک ایشان را ضبط و خودش را بازداشت کردند. ماموران خود را "پلیس امنیت" معرفی کرده‌اند. از محل بازداشت و وضعیت آرش گنجی تا لحظه تنظیم خبر اطلاعی در دست نیست.

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070/2645160878902014/?type=3&theater
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی #علی_کاکاوند عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران در باره‌ی سانسور و بیانیه‌ی ۱۳ آذر روز مبارزه با سانسور

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
.
بیانیه
بیانیه‌ی کانون به‌مناسبت ۱۳ آذر روز مبارزه با سانسور
۱۳ آذر روز مبارزه با سانسور است. یازده سال پیش در آبان ۱۳۸۷ کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه روز ۱۳ آذر هر سال را به یاد و نکوداشت کوشش‌های سانسورستیزان، به‌ویژه جعفر پوینده و محمد مختاری، روز مبارزه با سانسور اعلام کرد. از آن پس کانون برای گرامی‌داشت این مناسبت، هر سال برنامه‌هایی به ‌اجرا درآورده است؛ از جمله انتشار بیانیه. روز گذشته، نهم آذر، نیز کانون برای بزرگداشت روز مبارزه با سانسور بیانیه‌ منتشرکرد.

متن کامل بیانیه:
سیزدهم آذرماه، روز مبارزه با سانسور گرامی و آفتاب آزادی بیان فروزان باد!

آذرماه امسال در حالی به پیشواز روز مبارزه با سانسور-اعلام‌شده توسط کانون نویسندگان ایران- می‌رویم که جای‌جای ایران داغدار ِفجایعی است که از رویارویی مردم با مجریان دستگاه سانسور برجای‌مانده است. هیولایی که تا پیش از آن چنگال‌های حذف، ارعاب و سرکوب را ریاکارانه بر دهان و گلوی مردم می‌فشرد و با موازینِ خودساخته افراد و گروه‌ها را به سیاه‌چاله‌های بازجویی، بازداشت‌های طولانی، دادگاه‌های غیرعلنی، حبس‌های تعزیری و تعلیقی و اعتراف‌گیری‌های اجباری می‌فرستاد و با حکم‌های واهی، هر آزاداندیش و کنشگری را به زندانی سیاسی، ممنوع از کار و ممنوع از خروج تبدیل می‌کرد، دیگربار دروازه‌ی مکان‌های نامعلومش را به دست نهادهای نامعلومش گشود، به نفس‌های اعتراض مردم زنده هجوم آورد و بغض‌های به فریاد آمده را آشکارا به گلوله بست.
سانسور که بسیار کوشیده بود با قتل‌های سیاسی-زنجیره‌ای و طرح ترور دسته‌جمعی نویسندگان، جامعه را از تفکر انتقادی تهی کند، حصارها را برپا داشت و تمام فضای عمومی و خصوصی زندگی مردم را بلعید. مفاهیم ادبی و فرهنگی را از کتاب‌های آموزشی تاراج کرد تا الگوی ایدئولوژی و هدف‌هایش در مغز نسل‌ها جایگزین شود و با حبس کنسرت‌ها، فیلم‌ها، کتاب‌ها، صدای زنان و فعالان، لغو و محدود کردن مجوزها، مسدودسازی و کاهش دسترسی به اطلاعات، حذف رسانه‌های مستقل، گروه‌ها، ممانعت از ایجاد تشکل‌ها و برگزاری تجمع‌ها و با اعمال مالکیت مستبدانه بر صفحات شخصی و شبکه‌های اجتماعی، نمای کوتاهی شد از مستند تاریخی که بر این سرزمین به اجرا درآورد.
در روزهای اخیر دیدیم سانسور با هوش سیاه ِ خود اولین حکومتی شد که هراسانِ رسیدن واقعیت به گوش جهانیان، تمام راه‌های ارتباط مجازی را بست تا در سکوتی محض، صدای معترضانی را به گلوله ببندد که برای پاسداشت هرچه‌تمام‌تر منابع و حیاتشان و برای آرمان زندگی بهتر نسل‌ها از مشروطه تا امروز خون‌ها فشاندند، اما از بدیهی‌ترین حقوق بشری، شادی، آینده، زیبایی، هنر، فرهنگ و حتی حق داشتن معیشتی امن محروم شدند. با قطع سرتاسری اینترنت، فرمان خاموشیِ صدای ایران صادر شد و در این میان آنچه کمترین اهمیتی نیافت هدررفتِ منابع هنگفت مردمی و خسارات ِ مترتب بر هستی آنان بود. سهم کلانی از ذخایر اقتصادی و توان پژوهشی کشور صرف طراحی و اجرای پروژه‌ی تاریخی ِ جداسازی مجازی مردمی از جهان شد که باید تاوانِ بی‌کفایتی ساختار حاکم را می‌پرداختند و درحالی‌که سخنگویان ِ قدرت، نیروی سیستم را در اعمال بی‌سابقهی این شکل مدرن و پیچیده‌ی سانسور می‌ستودند، شریان اقتصاد و رسانه مسدود شد تا با تأکید بر مصادیق و بهانه‌های ناروا، اطفای خشونت‌بار آتش فریادها و گم‌شدن، بازداشت و کشتار هزاران تن توجیه شود.
این‌ها البته ختم کلامِ تمامیت‌خواهی ِ نظام مبتنی بر سانسور نیست؛ اجرای عملیات «اینترنت ملی، اینترانت» با توان کنترل حداکثری افراد و گروه‌ها، در دستور کار دولت است تا رسانه‌ی حاکم تنها صدایی شود که حق سخن و حکم راندن بر مردم را دارد. مردمی که در این ساختار گویا فقط نقش سیاهه لشکری آماری دارند که حاکمیت از آن‌ها مشروعیت سیاسی بگیرد.
اما همگان دیدند مردمانِ محروم از حق مطالبه و حتی دفاع از خود، نشان دادند که در تلاش برای رسیدن به جامعه‌ی مدنی و آزاد، باید کنش ِ جمعی علیه سانسور و رسیدن به آزادی اندیشه و بیان از مهم‌ترین مطالبات و اهداف باشد، پس به‌رغم خطرات جانی و علی‌رغم محاصره‌ی نظامی مجازی و واقعی، فریاد اعتراضشان را به صف‌های تادندان‌مسلح امنیتی کوباندند تا حصارها را بشکنند.
کانون نویسندگان ایران با نکوداشت سیزدهم آذر روز مبارزه با سانسور یاد همه‌ی جان دادگان دفاع از آزادی بیان و دلاوری علیه خفقان را پاس می‌دارد، خواهان آزادی بی‌قیدوشرط همه‌ی کسانی است که به دلیل بیان نظر، عقیده یا اعتراض از حقوق انسانی خود محروم شده‌اند و از آزادی خواهان و سانسور ستیزان ایران و جهان می‌خواهد با گرامیداشت سیزدهم آذر روز مبارزه با سانسور و پیگیری و بازخواست حقِ راستین آزادیِ بی‌هیچ حصر و استثنای اندیشه و بیان، امروز را به فردایی روشن پیوند دهند.

کانون نویسندگان ایران
۹ آذر ۱۳۹۸

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
.
بیانیه

بیانیه کانون در باره‌ی اعتراض‌های اخیر
کانون نویسندگان ایران روز چهارشنبه ۲۹ آبان در اعتراض به سرکوب مردم معترض بیانیه منتشر کرد
به دلیل قطع کردن اینترنت از سوی حکومت، انتشار آن ممکن نبود.

**********

متن کامل بیانیه
به سرکوب مردم معترض پایان دهید!

برآمدن دوره‌ای اعتراض‌های گسترده در ایران گواه حل نشدن مسائل و مصائب مزمنی است که گریبان جامعه را در چنگ گرفته است. هر بار که صاحبان قدرت با استفاده از قوه‌ی قهریه اعتراض‌ها را پس زده‌اند، زمانی دیگر با توان، سرعت و خشم بیشتر سر برآورده است؛ چنانکه دور تازه‌ی اعتراض مردم که از ۲۴ آبان آغاز شده به سرعت گسترش یافت و دامنه‌اش در کمتر از ۲۴ ساعت به ده‌ها شهر کوچک و بزرگ رسید.
با اعلام ضربتی افزایش چند برابری قیمت بنزین، مردم به جان آمده از فقر و تبعیض و سرکوب، همان‌ها که به اقرار دست‌اندرکاران دولت، توان تأمین معاش خانواده را ندارند و نزدیک به هشتاد درصدند، صدای اعتراض خود را بلند کردند؛ آنها که کوچکی سفره‌شان جای دستبردی دیگر نداشت، رنج تلنبار شده در دل و جانشان را به خیابان بردند مگر گوش شنوایی بیابند؛ اما این بار نیز با ضرب و جرح و بازداشت و گلوله پاسخ گرفتند. همان طور که در چهار دهه‌ی گذشته هر گاه کارگران و معلمان و زنان و دانشجویان و نویسندگان و فعالان مدنی و سیاسی مستقل برای بیان مطالبات خود، حتی مطالبات جزئی صنفی، ناگزیر دست به اعتراض زدند یا تشکلی ایجاد کردند، با انگ‌هایی چون «اخلالگر»، «وابسته به بیگانه»، «مخل امنیت ملی» و با یورش مأموران امنیتی و انتظامی و زندان مواجه شدند. هم‌اکنون پرونده‌های امنیتی که برای فعالان عرصه‌های گوناگون ساخته شده از شمار خارج است. نتیجه‌ی این واکنش‌ها خفه کردن صدای مردم بوده است. تحمیل سکوت در شرایطی که هر دم بر رنج مردم افزوده می‌شود فوران خشم و برخاستن فریاد اعتراض را به دنبال دارد و این همان اتفاقی است که اکنون در حال روی دادن است.
اعتراض به هر اجحاف و ستم، بخشی از آزادی بیان و حق مردم است؛ مقابله با آن با دستبند و باطوم و گلوله گرچه روال معمول حاکمیت در چند دهه‌ی اخیر بوده است، این بار شدتی بیشتر یافته طوری که فقط در پنج روز نخست صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشتی بر جا گذاشته است. قطع سراسری اینترنت و محروم کردن مردم ایران و جهان از دسترسی به اخبار رویدادها، شگردی دیگر برای سرکوب اعتراض‌ها دور از چشم جهانیان و شکلی دیگر از سانسور گسترده است. طرفه آنکه در همین وضع مقامات پشت تریبون‌ها از حق قانونی مردم برای اعتراض داد سخن می‌دهند!
با تبدیل کردن خیابان‌های شهرها به میدان جنگ و با استفاده از خشونت و بگیر و ببند و قطع اینترنت شاید بتوان آتش مطالبات مردم را زیر خاکستر برد، اما قطعا نمی‌توان آن را خاموش کرد.
کانون نویسندگان ایران مقابله‌ی خشونت‌بار با آزادی بیان مردم را محکوم می‌کند و خواهان رهایی همه‌ی بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر است و هشدار می‌دهد: حاکمان به جای تحقیر، تهدید و سرکوب معترضانی که جز فریاد سلاحی ندارند، به حق آزادی بیان آنها تمکین کنند، نیروهای امنیتی و انتظامی را با آلات و ادوات سرکوبگریشان از خیابان‌ها جمع کنند و به مردم فرصت اعتراض و بیان خواسته‌هایشان را بدهند.

کانون نویسندگان ایران
۲۹ آبان ۱۳۹۸

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070/2580788315339271/?type=3&theater
نظر بر خبر
چگونه یک مرگ "مشکوک" می‌شود؟
در خبرها آمده است که حسن حیدری شاعر جوان عرب‌زبان روز یکشنبه‌ی هفته‌ی جاری در بیمارستان شفا اهواز درگذشت. او شاعری منتقد و معترض بود و به همین سبب چندی پیش بازداشت و سپس به قید وثیقه آزاد شده بود. همراه با انتشار خبر درگذشت این شاعر جوان خبر "مسمومیت" او و "مشکوک" بودن مرگ او نیز به‌صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شد. به همین مناسبت در منطقه‌ی کوت عبدالله اهواز گروهی از مردم به اعتراض برخاستند.
درگذشت حسن حیدری را به خانواده، دوستان و دوستدارانش تسلیت می‌گوییم و امیدواریم هرچه زودتر حقیقت چگونگی مرگ او آشکار شود. در ایران اما این نخستین بار نیست که مرگی "مشکوک" اعلام می‌شود به ویژه هنگامی که به افراد منتقد و معترض مربوط بوده است. می‌توان فهرستی بلند از مرگ‌های "مشکوک" نام برد. همین چند روز پیش سال‌گرد درگذشت رامین پوراندرجانی پزشک وظیفه‌ی بازداشتگاه کهریزک بود. آیا شک و عدم یقینِ مکررِ بسیاری از مردم ایران در چنین موردهایی نوعی بیماری است و یا واکنشی عادی؟ به نظر می‌آید عادی است آنقدر عادی که اگر نمی‌بود سلامت روانی‌شان مورد تردید قرار می‌گرفت. شک، از غیبت حقیقت و سختی دسترسی به آن ناشی می‌شود. در جامعه‌ای که از آزادی بیان برخوردار نیست و اطلاعات در هر زمینه‌ای جاده‌ای یک طرفه برای دستگاه‌های قدرت است و دروغ‌گویی و ریاکاری روش رایج "مسئولان" برای فریب مردم، چرا نباید "مشکوک" بود؟ جایی که مقامات و دست‌اندرکاران روز روشن چشم در چشم مردم اعلام می‌کنند که رشد اقتصادی کشور در دنیا بی‌نظیر است و در همان زمان مردم به سفره‌های کوچک و کوچکتر شده‌‌ی خود نگاه می‌کنند؛ جایی که مقاماتش پشت تریبون‌های جهانی اعلام می‌کنند که آزادی بیان در ایران بیشتر از هر جای دیگر در جهان است و همزمان زندان‌هایش پر از شهروندان منتقد و معترض است؛ جایی که از پس آن همه تبلیغ و قدرت‌نمایی معلوم می‌شود معترفان به قتل دانشمندان هسته‌ای گروهی بی‌گناه و از همه‌چیز بی‌خبر بوده‌اند؛ جایی که هر جناحی از جناح دیگر پرونده‌های قطور فساد در دست دارد و "بگم، بگم" ورد زبانشان است؛ جایی که قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای سال‌های متمادی، همچون امری عادی، در آن جریان داشته است و مرگ‌های صحنه‌سازی شده‌ی نویسندگان و روزنامه‌نگاران هنوز در یادها و جلوی چشمهاست؛ جایی که به انواع و اقسام بهانه‌ها و توجیه‌ها از گروه‌های مختلف مردم "اقلیت" می‌سازند تا آسان‌تر حقوق انسانی و. شهروندیشان را پای‌مال کنند؛ در جایی که . . . در چنین جایی مردم اگر "مشکوک" نباشند اگر به دیده‌ی تردید به حرکات و سکنات صاحبان قدرت ننگرند غیر عادی و بیمارگونه است. بنابراین، اگر مردمی مرگ حسن حیدری را "مشکوک" می‌دانند امر غریبی نیست آنها از منظر تجاربشان به واقعه می‌نگرند. حتی اگر این شاعر جوان به مرگ طبیعی فوت کرده باشد ذره‌ای از حقانیت شک کردن مردم نمی‌کاهد.
آسیب اختناق و محروم کردن مردم از آزادی بیان فقط این نیست که از بیان آنچه می‌خواهند بگویند و نشان دهند محروم می‌شوند. سرکوب آزادی بیان حق اعتماد کردن و اعتماد داشتن، حق برخورداری از امنیت خاطر، حق دست‌یابی به حقیقت، حق احترام به خود به‌مثابه‌ی انسان را نیز از آنها سلب می‌کند. برای فایق آمدن بر چنین تیرگی ‌ها و آسیب‌ها و حق‌کشی‌هاست که باید «آزادی بیانِ بی‌هیچ حصر و استثنا» در جامعه جاری شود.

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.2554475734637196/2554473507970752/?type=3&theater
قیچی

«قیچی» نام دیگر سانسور است
زیرصفحه‌ی «قیچی» خاطره‌ها و تجربه‌های نویسندگان، هنرمندان و ناشران از سانسور را ثبت می‌کند. ناظر و متحملِ خاموشِ سانسور (با نام دولتی «ممیزی») نباید بود؛ باید گفت و نوشت تا پلشتی و سرکوبگری‌اش هر چه بیشتر آشکار شود. سانسورهیچ کس را رها نمی‌گذارد. عضو کانون نویسندگان ایران باشید یا نه هر تجربه‌ای از سانسور را می‌توانید اینجا به اشتراک بگذارید.

پنج نویسنده و شاعر، در نخستین نوبت «قیچی» از تجربیات خود نوشته‌اند.
#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://telegra.ph/%D9%82%DB%8C%DA%86%DB%8C-11-08
نظر بر خبر
اعتراض سینماگران ایرانی به اختناق و سانسور
پس از توقیف فیلم سینمایی «خانه پدری» با دستور قضایی، سرانجام کاسه‌ی صبر بخشی از سینماگران سررفت و روز یازدهم آبان با انتشار بیانیه به وضعیت حاکم بر سینما اعتراض کردند. بیش از ۲۰۰ تن از سینماگران این بیانیه را امضا کرده‌اند.
در بخشی از بیانیه آمده است: «برخی فیلم‌سازان به خاطر ساختن اثری انتقادی، محکوم به زندان و ممنوعیت خروج از کشور و یا با ممنوعیت‌ کار روبه‌رو شده‌اند» و اضافه شده که: «تبعیض‌های آشکار در توزیع فرصت‌ها و امکانات‌، اختناق و سانسور، موجب مهاجرت ناخواسته‌ شماری از سینماگران شده است». امضاکنندگان بیانیه اعلام کرده‌اند: «بیزاری خود را از سیاست‌های تفتیش شکل و محتوا به هر نحوی اعلام می‌کنیم و خواهان آزادی بیان و اندیشه هستیم».
بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، ، پرویز کیمیاوی، جعفر پناهی، رخشان بنی‌اعتماد، اصغر فرهادی مسعود جعفری جوزانی، ، محمد رسول‌اف، ابوالحسن داوودی، خسرو معصومی ، حسن برزیده، عزیز‌الله حمیدنژاد و سعید روستایی از جمله سینماگرانی هستند که امضایشان پای این بیانیه دیده می‌شود.

به دنبال توقیف فیلم سینمایی «خانه پدری» که چند روز پیش با دستور قضایی انجام گرفت شماری از سینماگران با انتشار بیانیه‌ به سلطه‌ی سانسور بر سینما اعتراض کردند. توقیف فیلم «خانه پدری» نه اولین توقیف است و نه، چنانچه در بر همین پاشنه بچرخد، آخرین آن خواهد بود. در چهار دهه‌ی گذشته فیلم‌های بسیاری اجازه‌ی ساخت و اکران نگرفته‌اند و در موردهایی نیز پس از چند روز نمایش ممنوع شده‌اند. فیلم‌هایی که در این سال‌ها به نمایش درآمدند نیز گرچه مهر ممنوعیت و توقیف بر پیشانی‌شان نخورد زخم‌خورده‌ی تیغ سانسور بودند. سانسور و توقیف اما یکی از ستم‌هایی است که سینما ی ایران با آن مواجه است. فراری دادن و ممنوع کار کردن و بایکوت فیلمنامه‌نویسان، کارگردانان و بازیگران "غیرخودی" و "غیر ارزشی" به انواع و اقسام شیوه‌ها ؛ اعمال تبعیض در تولید و عرضه‌ی فیلم‌ها؛ تعدد مراکز بازبینی و سانسور و "مجوز"؛ تحمیل خودسانسوری؛ ..... بخشی دیگر از ستم مزمنی است که سینما و سینماگران در ایران گرفتار آنند. و این همه، برای آن انجام می‌گیرد که سلطه‌ی فرهنگی حاکمیت بر جامعه تامین شود سلطه‌ای که پشتیبانی "نرم" برای "سلطه‌ی سخت" است. فاصله‌ی فرهنگ حاکمیت با فرهنگ مردم تعیین کننده‌ی میزان فشار و کنترل و ستمی است که بر سینما و دیگر عرصه‌های هنر و ادبیات تحمیل می‌شود.
دولت و دیگر ارکان حکومتی نباید در کار ادبیات و هنر دخالت کنند. کاهش شدید مخاطبان ادبیات و هنر فقط یکی از آثار چنین دخالتی است. سازوکارها باید آزادانه در اختیار فعالان این عرصه‌ها باشد. آنچه می‌تواند جلوی روش‌های اختناق‌آمیز و سانسور را بگیرد اعتراض فعال به آن است. از این زاویه بیانیه‌ی گروهی از سینماگران که روز یازدهم آبان منتشر شد از اهمیت برخوردار است به ویژه که آشکارا خواهان "آزادی بیان و اندیشه" شده‌اند.
این «آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا»ست که می‌تواند موجب شکوفایی و بالندگی هنر و ادبیات شود و از هرز رفتن و تباه شدن استعدادها و خلاقیت‌ها جلوگیری کند.

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.2536402963111140/2536401999777903/?type=3&theater
نظر بر خبر
تایید حکم‌های بدوی در دادگاه‌های تجدید نظر
در همین چند روز اخیر احکام برخی فعالان کارگری و فرهنگی در دادگاه‌های تجدید نظر تایید شد:
علی‌رضا ثقفی مترجم و فعال کارگری و فرهنگی یک سال
هاله صفرزاده نویسنده و فعال کارگری یک سال
پروین محمدی فعال کارگری یک سال
پوریا عالمی طنزنویس یک سال
کیومرث مرزبان طنزنویس ۲۳ سال و ۹ ماه
عالیه مطلب‌زاده فعال فرهنگی و حوزه زنان ۳ سال
اینها بخشی از اسامی کسانی است که در یکی دو هفته اخیر احکام دادگاه‌های بدویشان تایید و رسانه‌ای شده است. دو نفر نخست لیست بالا (علیرضا ثقفی و هاله صفرزاده) عضو کانون نویسندگان ایران نیز هستند و بقیه - جز پروین محمدی - اهل قلم و حوزه‌ی فرهنگ‌. شمار حکم‌های صادر شده در دادگاه‌های بدوی بسیار است و در نوبت "تجدید نطر" ؛ اما اینجا به موارد تایید شده نطر داریم.
این نکته دیگر به معلومات عمومی مردم بدل شده که هدف از صدور حکم‌های سنگین و بازداشت‌های فراوان چیزی جز هراس‌افکنی و خاموش کردن اعتراض‌ها و سنگین و ترسناک کردن هزینه‌ی انتقاد و اعتراض نیست. تایید حکم‌های دادگاه‌های بدوی در دادگاه‌های تجدید نظر نیز اجرا و انجام همین هدف را دنبال می‌کند و مکمل مراحل پیشین است. تایید حکم اولیه در حقیقت تایید دادگاه و قاضی و روند دادرسی نیز هست. تایید همه‌ی آن برخوردهایی است که از روزهای آغازین پرونده‌سازی با "متهمان" می‌شود. وقتی مراجع بالاتر در بیشتر – نزدیک به همه - موردها نتایج و رفتارهای مراجع پایین‌تر را تایید می‌کنند یعنی: ادامه بدهید! همین‌طور پیش بروید! این‌گونه تایید در خود تشویقی نهفته دارد و به تکرار و تداوم برخوردها می‌انجامد. زیرا هدف تعریف شده برای دستگاه قضایی، سیاسی است و راه و روش‌ها نیز ناگزیر سیاسی می‌شود. از چنین دستگاهی انتظار رفتار قضایی نباید داشت. این را دهه‌ها شاهد بوده‌ایم و در دوره‌هایی که مطالبات و اعتراض‌های مردم و به تبع آن فعالیت کنشگران اجتماعی و سیاسی افزایش یافته است، بیشتر و روشن‌تر دیده‌ایم. در همین لیست کوتاه بیش از سی سال زندان برای شش فعال اجتماعی و فرهنگی به تایید مراجع بالاتر رسیده است بی‌آنکه برای رسیدگی به اعتراض "متهمان" جلسه‌ای تشکیل بدهند و حرف آنها و وکیلانشان را بشنوند. آخر کجای همین دنیای عاری از عدالت انسانی یک طنزنویس را به زندان محکوم می‌کنند و پس از هفت سال به فکر اجرایش می‌افتند؟ یا کجاست آنجا که طنزنویس دیگری را به "جرم" نوشتن در سایت‌های خارج کشور به ۲۳ سال و ۹ ماه زندان محکوم می‌کنند؟ یا کسانی را به سبب دفاع مسالمت‌آمیز از حقوق کارگران و زنان و روزنامه‌نگاران به زندان می‌اندازند؟ تجارب تاریخی نشان داده‌اند که این‌گونه شیوه‌ها و بی‌عدالتی‌ها و سرکوب آزادی بیان میخی نیستند که پایه‌ای را محکم کنند، موشی جونده‌اند.

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070/2494423010642469/?type=3&theater
بــیــــانــیــــه

بیانیه پن جهانی در انتقاد به اهدای نوبل به پیتر هاندکه
به دنبال اهدای جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۹ به پیتر هاندکه (هانتکه) نویسنده‌ی اتریشی، پن جهانی با انتشار بیانیه به این اقدام انتقاد کرد. انتقادی که پن آمریکا، پن آلمان و چند نویسنده‌ی سرشناس جهانی از جمله سلمان رشدی و اسلاوی ژیژک نیز با آن همراه هستند. منطق و پیام این انتقاد و اعتراض، بر یک‌پارچه بودن شخصیت چهره‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی استوار است. چهره‌ی فرهنگی نمی‌تواند در کنار قاتلان و جنایت‌کاران و سرکوبگران مردم و دشمنان آزادی بیان و سانسورچیان بایستد، دست در سفره‌شان ببرد، توجیه و تبلیغشان کند و با پناه گرفتن در سنگر ادبیات و هنر خود را پاک و منزه جلوه دهد؛ نمی‌تواند چنان بنماید که گویی اجتماع و سیاست و هنر و ادبیات راه‌هایی یکسر جدا و نامربوط به یکدیگرند. "نمی‌تواند"؛ یعنی نباید اجازه داد حتی اگر داستان‌نویسی بزرگ همچون پیتر هاندکه باشد.

متن کامل بیانیه‌ی پن جهانی:
اعطای جایزه‌ی نوبل ادبیات به پتر هاندکه تأسفبار است و داغ قربانیان جنگ را تازه می‌کند.

انجمن جهانی قلم (پن) به نقل از جنیفر کلمنت، رئیس این انجمن، بیانیه ی زیر را در واکنش به اعطای جایزه ی نوبل ادبیات به پتر هاندکه، نویسنده ی اتریشی، منتشر کرد:

« جایزه‌ی نوبل ادبیات نه تنها آثار و شایستگی ادبی نویسنده بلکه کل کارهای او از جمله مواضع‌اش درباره‌ی اوضاع جاری جهان را در نظر می‌گیرد. ما اعضای انجمن قلم (پن) متعهد شده‌ایم که به اصول منشور خود جامه‌ی عمل بپوشانیم. ما قلم به دست گرفته‌ایم تا "نفرت را از جهان بزداییم و از آرمانی دفاع کنیم که زندگی توأم با صلح و برابری در جهانی واحد را به انسان‌ها نوید می‌دهد". اقدام آکادمی نوبل در اعتباربخشیدن به نویسنده‌ای که بارها درمشروعیت اسناد مربوط به جنایت‌های جنگ [بالکان] شک و تردید روا داشته بسی تأسفبار است، خاصه آن که این اقدام بی‌گمان داغ قربانیان این جنگ را تازه خواهد کرد. در روزگاری که رهبران و دولتمردان بذر نفاق و تعصب در میان مردم جهان می‌پراکنند و می‌کوشند با ابزار پوپولیسم آنان را به سوی خود بکشانند، ما باید آثار و صداهای نویسندگانی را گرامی بداریم که می‌کوشند در برابر این جریان قد علم کنند.»
(متن انگلیسی بیانیه در سایت پن جهانی موجود است.)

برگردان:
کمیسیون انتشارات #کانون_نویسندگان_ایران

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=2491526484265455&id=857199194364867
خبر
انتشار اینترنتی گزارش "عصر نقد داستان"
پیش‌تر در گزارش برگزاری نشست ادبی "عصر نقد داستان" قول داده بودیم که گفتگوها و سخنرانی‌های آن نشست را پیاده و منتشر کنیم. امروز به همت کمیسیون فرهنگی و کمیسیون انتشارات کانون نویسندگان ایران این کار انجام و در قالب pdf منتشر شد.
در این آدرس دانلود کنید:

https://docdro.id/Dkn9tnj

#کانون_نویسندگان_ایران
.
خبر
تایید حکم زندان یک شاعر
دادگاه تجدید نظر، حکم شش ماه زندان حسین جنتی شاعر غزل سرا را تایید کرد.
دادگاه تجدید نظر استان اصفهان، حکم صادره در دادگاه بدوی علیه حسین جنتی، شاعر غزل سرا را عینا تائید کرد .وی پیش‌تر در تیرماه سال جاری به اتهام “تبلیغ علیه نظام” در شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
به گفته یک منبع مطلع، اطلاعات سپاه اصفهان از آقای جنتی به دلیل شعرخوانی در یک برنامه دانشگاهی شکایت کرده و بازپرس شعبه ۱۳ دادسرای اصفهان بابت اتهام “تبلیغ علیه نظام” حکم بازداشت وی را صادر کرده بود.
در سال جاری این چندمین مورد از صدور حکم علیه نویسندگان است. در خرداد ماه نیز سه عضو کانون نویسندگان ایران کیوان باژن، بکتاش آبتین و رضا خندان (مهابادی) مجموعا به هجده سال زندان محکوم شدند.

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.2478084722276298/2478084058943031/?type=3&theater
گزارش
"عصر شعر" ؛ تقدیمی به بکتاش آبتین

«در اعتراض به حکم زندان سه نویسنده»، دیروز دوازدهم مهر ۱۳۹۸ کمیسیون فرهنگی کانون نویسندگان ایران نشست ادبی «عصر شعر» را در خانه‌ی یکی از اعضا برگزار کرد.
این دومین برنامه‌ی فرهنگی بود که به یکی از نویسندگانی که حکم شش سال زندان گرفته‌اند تقدیم شد. برنامه‌ی نخست اول شهریور با عنوان "عصر نقد داستان" برگزار و به رضا خندان (مهابادی) تقدیم شده بود.

نشست فرهنگی روز گذشته که تقدیمی بود به بکتاش آبتین شاعر و فیلمساز و یکی از سه نویسنده‌‌ی محکوم به زندان، در دو بخش انجام شد. بخش نخست "درباره‌ی بکتاش آبتین" بود و سخنران آن حافظ موسوی. بخش دوم ترکیبی از شعرخوانی و سخنرانی بود. در این بخش ابتدا عنایت سمیعی با عنوان "شعر سرنوشت زبان فارسی است" سخنرانی کرد و سپس سعید آرمات و محبوبه ابراهیمی سروده‌های خود را خواندند بعد از آنها فریبرز رییس دانا سخنرانی خود را با عنوان "شعر، شهر و طبقه" آغاز کرد. بعد از آن کبوتر ارشدی، علی اسداللهی و علیرضا عباسی به شعرخوانی پرداختند.
مجری برنامه روزبه سوهانی بود که با قرائت شعری از محمد مختاری برنامه را آغاز کرد. سپس به معرفی بکتاش آبتین و آثارش پرداخت و در ادامه از حافظ موسوی برای سخنرانی دعوت کرد. حافظ سخنان خود در باره‌ی بکتاش را در چند جنبه پیش برد: بکتاش به عنوان یک دوست؛ شاعر؛ فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران و به تشریح و تعریف هر یک از این جنبه‌ها پرداخت و در همه‌ی آنها بکتاش را موثر و کارآمد خواند.
پس از پایان سخنان حافظ موسوی، بکتاش آبتین پشت تریبون قرار گرفت و ضمن تشکر از حضار و کمیسیون فرهنگی از تاثیر عمیق کانون نویسندگان ایران بر زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش سخن گفت و سپس چند سروده‌ی خود را خواند.
بخش دوم برنامه با سخنرانی عنایت سمیعی آغاز شد. او با پرداختن به گزاره‌ی شعر سیاسی و اجتماعی، به تشریح و تبیین مختصات شعر اجتماعی پرداخت و گفته‌های خود را با ذکر مثال‌هایی از شعر فروغ پی گرفت.
او هم چنین در سخنان‌اش با نگاهی به تاریخ، توجه خود را به دوران سلطنت صفویان معطوف ساخت و به نقش قدرت در سرنوشت شعر فارسی در مواجهه با چنین برخوردی اشاره کرد.
سمیعی در ادامه با بررسی مختصات شعر مشروطه به سراغ شعر ققنوس رفت و از شکل و نگاه نیما به پدیده‌های اجتماعی سخن گفت و اهمیت وی را در ایجاد تغییرات بنیادین در آن چه شعر اجتماعی قلمداد می‌شده دانست.
او در ادامه به آسیب حاصل از کاربست بدون تفکر و تامل نظریه‌های ادبی پرداخت.
سپس سعید آرمات شاعر اهل جنوب سروده‌‌ای بلند خواند و پس از او محبوبه ابراهیمی شاعر اهل شمال دو قطعه از شعرهایش را قرائت کرد.
سخنران دوم این بخش فریبرز رییس دانا بود که با عنوان«شعر، شهر و طبقه» سخنرانی کرد و صحبت‌هایش را با اشاره به اهمیت آزادی به منظور نشوونما یافتن هنر و ادبیات آغاز کرد و این حضور و بروز را ضروری و بسیار مهم دانست.
وی در ادامه به توزیع نابرابر ثروت‌ در میان اقشار جامعه سخن گفت و به ریخت‌شناسی شعر از مجرای چنین ساختار اقتصادی پرداخت و تاثیر چنین رفتاری را در سرنوشت ادبیات و هنر بررسی کرد.
رییس دانا شاعر را حامل رسالتی اجتماعی برای روشنگری و آگاهی‌بخشی دانست. او با اشاره به گفته‌های برشت، گفت که ادبیات نباید مقولات را بازنمایی کند بلکه می‌بایست آنها را فرانمایی کند و با شعری از سعید سلطان پور به گفتار خود پایان داد.
برنامه با پذیرایی از حاضران پایان گرفت.
(متن سخنرانی‌ها و شعرخوانی‌ها به زودی منتشر می‌شود)
#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070/2475957392489031/?type=3&theater
یادها

از رفتگان کانون
احمد اعطا که خود می‌پسندید به او احمد محمود بگویند، در یادداشت‌های روزانه‌اش نوشته است: «واقعا که نویسنده تو مملکت ما باید پوستش از پوست کرگدن کلفت‌تر باشد تا بتواند به نوشتن ادامه بدهد.» این را بعد از شرحی درباره سانسور رمان همسایه‌ها نوشت.
احمد محمود، داستان‌نویس نامی و عضو کانون نویسندگان ایران، دی‌ماه ۱۳۱۰ در اهواز زاده شد. وی پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به دلیل فعالیت‌های دانشجویی در دانشکده‌ افسری بازداشت شد و از آن‌جا که نه توبه‌نامه‌ای امضا کرد و نه به فرمایشات حکومت پهلوی تن داد، مدت زیادی را در زندان و تبعید سپری کرد.
احمد محمود را داستان‌نویسی می‌خوانند که قصه‌های جنوب ایران از شط و لنج و نخل تا زندگی و رنج و اعتصاب کارگران را قلم زد و ماندگار کرد. آثار او اما همواره درگیر مجوز و سانسور بود. خود، در مورد انتشار داستان‌هایش گفته بود: «اکنون، همه آثارم به چاپ چندم رسیده‌اند. اما همیشه برای کسب جواز انتشار آثارم با دستگاه سانسور دولتی درگیری داشته‌ام. این درگیری موجب شده که سال‌ها هیچ اثری از من چاپ نشود.»رمان « همسایه ها» دهه‌هاست که انتشارش ممنوع است . سانسور احمد محمود محدود به انتشار آثارش نبود. قرار بود که جایزه « بیست سال ادبیات داستانی» را برای کتاب «مدار صفر درجه » دریافت کند، اما او را در لحظه‌ی آخر حذف کردند.
از آثار به‌جا‌مانده از او می‌توان به رمان‌های همسایه‌ها، مدار صفردرجه، زمین سوخته، درخت انجیر معابد، داستان یک شهر و از مجموعه داستان‌های او به مول، دریا هنوز آرام است، زایری زیر باران و... اشاره کرد.
احمد محمود پس از سال‌ها درگیری با بیماری ریوی روز جمعه ۱۲ مهرماه سال ۱۳۸۱ در تهران درگذشت. جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ هفدهمین سالروز درگذشت این داستان‌نویس مستقل، مخالف سانسور و مدافع آزادی بیان است. یادش گرامی.

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.2472745242810246/2472744566143647/?type=3&theater
خبر

تمدید بازداشت یک پژوهشگر
به گفته‌ی همسر کامیل احمدی نویسنده‌ و پژوهشگرکه امروز در برخی سایت‌ها منتشر شد قرار بازداشت آقای احمدی تمدید شده است.
کامیل احمدی، متولد مهاباد و ساکن تهران است و بیستم مرداد در خانه‌اش در تهران بازداشت شد. وی در سال‌های اخیر پژوهش‌هایی با موضوعات «کودک‌همسری»، «ازدواج سفید» و «ختنه زنان» در ایران انجام داده بود.
شفق رحمانی، همسر کامیل احمدی، می‌گوید قرار بازداشت این پژوهشگر علوم اجتماعی که ماه گذشته بازداشت شد برای یک ماه دیگر تمدید شده است.
خانم رحمانی روز پنج‌شنبه در پیام‌های توئیتری نوشت با اینکه مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی هنوز اتهام وی را اعلام نکرده‌اند اما همسرش در ملاقات با او در دادسرا گفته است که «بازجویی‌ها در خصوص کارهای پژوهشی‌اش بوده است».
به گفته‌ی خانم رحمانی کامیل احمدی در بند دو الف بازداشتگاه اوین که متعلق به اطلاعات سپاه است به سر می‌برد. آقای احمدی ۲۵ سال پیش تابعیت بریتانیا را کسب کرد و در ۱۵ سال اخیر ساکن ایران بوده است.

#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevusandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070/2433922643359173/?type=3&theater
More