یاد احمد میرعلایی -بیستودومین سالگرد قتل احمد میرعلایی
صبح روز دوم آبان ۱۳۷۴ در یکی از کوچههای اصفهان جسم بیجان مترجم معروف و موثر، احمد میرعلایی، در حالی پیدا شد که جای دو تزریق روی دستش بود و دو بطری مشروب دست ساز در کنارش. (تزریق ها ردپا، و دو بطری مشروب صحنه سازی قاتلان بود) بنا به گفته ی فرج سرکوهی، هوشنگ گلشیری به اصفهان می رود تا پیگیر موضوع شود و به این نتیجه می رسد که احمد میرعلایی را کشته اند اگر چه پزشکی قانونی در میانه راه از ارائه گزارش سر باز می زند. میرعلایی البته از امضا کنندگان بیانیهی "ما نویسنده ایم" بود؛ اما بنا به باور برخی نویسندگان دیدار او با نویسنده ی انگلیسی هندی تبار وی.اس.نایپول که به ایران آمده بود و میرعلایی اطلاعاتی در مورد وضعیت اسفناک آزادی اندیشه و بیان در ایران به او داده بود مزید بر علت شد تا جانش را از دست بدهد. نایپول به دعوت دولت به تهران آمده بود و در چند کنفرانس و میزگرد دولتی شرکت کرده بود اما در سفر به اصفهان با مترجم کتابش، احمد میرعلایی، دیدار می کند و عده ای این دیدار را یکی از دلایل قتل میرعلایی می دانند چرا که صحبتهای او بر گزارش نایپول از وضعیت سانسور و آزادی بیان در ایران تاثیر می گذارد. فرج سرکوهی در بارهی قتل احمد میرعلایی در کتاب "یاس و داس" چنین مینویسد: " به خواست نایپول دیدار با احمد در اصفهان دست می دهد. نایپول دو سه روزی در اصفهان می ماند، احمد با هوشیاری و دانش و وقوفی که داشت تاثیری عمیق بر او می نهد تاثیری که در مقالات بعدی او هویدا است. . . . اشقیا خشمگین و دولتیان برمیآشوبند. به هنگام قتل احمد شایع شد یا برای ترساندن ما شایع کردند که نشست ها و گپ و گفت های احمد با نایپول نیز از دلایل قتل او بوده است. اکنون که این می نویسم نایپول برنده ی جایزه ی ادبی نوبل و احمد در خاک خفته است. جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهاد کش فریاد." یادش گرامی