نان کار آزادی

#امیل_زولا
Channel
Politics
News and Media
Education
Social Networks
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel نان کار آزادی
@NK_AzadiPromote
432
subscribers
20.8K
photos
10.8K
videos
10.5K
links
تلاشی برای انعکاس جنبش هاى #کارگری، #زنان، #دانشجویی و #رفع_ستم_ملی برای نیل به آزادی و برابری !
Forwarded from تجربه نوشتن (خسرو)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آنونسی از فیلم سینمایی #ژرمینال ؛ بر اساس رمانی از #امیل_زولا

📖 رمان ژرمینال از مشهورترین آثار امیل زولا نویسندهٔ فرانسوی (۲ آوریل ۱۸۴۰- ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲) است که در سال ۱۸۸۵ منتشر شد. موضوع کلی کتاب اعتصاب کارگران است: «قیام حقوق بگیران و فشار جامعه‌ای که در لحظه‌ای از هم می پاشد، مبارزهٔ سرمایه و کار! اهمیت ژرمینال در این است که مهم‌ترین مسئله قرن بیستم را به میان می‌کشد.»

https://t.center/tajrobeneveshtan
Forwarded from تجربه نوشتن (خسرو)
📚 #ژرمینال، یک داستان واقعی

ژرمنیال اثر #امیل_زولا،(بنیانگذار سبک ادبی ناتورالیسم)، داستان اعتراض و اعتصاب کارگران یک معدن در شمال فرانسه در سال‌های ۱۸۶۶ و۱۸۶۷ است.

رمان از آنجا آغاز می‌شود که جوانی به نام «اتی‌ین لانتیه» پس از اخراج از یک کارگاه در شهر لیل، در شمال فرانسه بیکار شده و برای یافتن کار به منطقه معدن‌خیز مونسو در همان شمال فرانسه می‌رود. اما در بدو داستان پیرمردی ارابه‌ران به او می‌گوید: «این طرفا روزگار مردم سیاس. کارگرا رو دسته‌دسته مرخص می‌کنن. کارگاها یکی یکی بسته می‌شه. شاید هم امپراتور تقصیری نداشته باشه. اما آخه مگه بیکار بود بره آمریکا بجنگه؟ حالا دیگه یه تیکه نون خالیم گیر مردم نمی‌آد. چیزی نمونده که همه کاسه گدایی دست بگیرن و سر به صحرا بذارن.»

اتی‌ین لانتیه در خانه یکی از کارگران به نام گیوم ماهو ساکن می‌شود و به یکی از دختران او به نام کاترین دل می‌بازد.

زمانی که به دنبال بحران اقتصادی، شرکت صاحب معدن تصمیم می‌گیرد دستمزد کارگران را کاهش دهد، لانتیه کارگران را به اعتصاب تشویق می‌کند. در جریان درگیری کارگران معترض با سربازان، گیوم ماهو کشته می‌شود...

@tajrobeneveshtan
Forwarded from تجربه نوشتن (خسرو)
📖 #ادبیات_کارگری

📌اعتصاب در معادن مونسو و کارگرانی که جان باختند

کل معادن زغال سنگ مونسو ۱۰ هزار کارگر داشت که به مدت دو ماه و نیم به خاطر کاهش دستمزد اعتصاب کردند. ژاندارم‌های امپراتوری فرانسه با گلوله باران کردن کارگران‌ اعتصابی ۱۴ کشته و ۲۵ زخمی از آن‌ها را به زمین ریختند. به دلیل نداشتن پشتوانه مالی کافی، چون مدت کوتاهی از تاسیس «صندوق کارگری روز مبادا» گذشته بود و فقط ۳ هزار فرانک موجودی داشت و انترناسیونال اول نیز ۳ هزار فرانک به آن‌ها کمک نمود، اما این مقدار پول کافی برای اعتصابی طولانی و نفس‌گیر کافی نبود. در چنین شرایطی کارگران‌ در فقر مطلق به سر می‌بردند، حتا نان خشک در منزل نداشتند. غم نان و با وجود دو ماه و نیم اعتصاب و تلفات جانی بسیار، شکست را پذیرفته و بدون جلوگیری از کاهش دستمزد، روز دوشنبه نصف کارگران‌ معدن وورو که ۷۰۰ کارگر داشت، شروع به کار و به عمق ۸۰۰ متری معدن رفتند.
اما قبل از شروع کار یکی از آنارشیست‌ها مخفیانه تراشه‌ی چوب‌هایی که در دیواره معدن چپانده شده بود، تا مانع از خروج آب و ریزش دیواره گردد، طوری دست‌کاری کرده بود که سه چهار ساعت بعد معدن «وورو» ریزش نماید. در ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه دیواره معدن وورو شروع به ریزش کرد. کارگران‌ محبوس به غیر از ۲۰ نفر، بقیه نجات یافتند. و معدن در عرض یک روز به طور کامل منهدم گردید. اما کارگران‌:

«بی‌شک شکست خورده بودند. خسارت مالی و جانی بسیار دیده بودند. اما پاریس تیرهایی را که در معدن «وورو» خالی شد از یاد نمی‌برد. خون امپراتوری نیز از این زخم همیشه باز جاری خواهد بود. اگر هم روزی بحران صنعتی پایان یابد و کارخانه‌ها یک یک باز شوند اعلان جنگ لغو نخواهد شد. صلح با سرمایه‌داران دیگر ممکن نخواهد بود. کارگران‌ زغال عرض وجود کرده بودند و با سرمایه درپیچیده و کارگران‌ سراسر فرانسه را با فریاد عدالت‌خواهی خود تکان داده بودند. شکست آن‌ها خاطر هیچ‌کس را آسوده نکرده بود. پول‌دارهای مونسو در عین پیروزی بعد از اعتصاب در اضطرابی خاموش بودند و با بدگمانی واپس می‌نگریستند:

آیا پایان ناگزیر کارشان در اعماق همین سکوت عمیق نهفته نبود؟ آن‌ها پی می‌بردند به این‌که آتش انقلاب، دوباره و پیوسته، چه بسا همین فردا، با یک اعتصاب عمومی، با توافق همه‌ی کارگران‌، که این بار صندوق‌های تعاونی پرمایه‌ای می‌داشتند و می‌توانستند ماه‌ها، آسوده از گرسنه‌گی پایداری کنند افروخته شود. این بار جامعه‌ی ویران تنه‌ای بیش نخورده بود و آن‌ها صدای تراق تراق بنیان لرزان آن را زیر قدم‌های خود شنیده بودند. احساس می‌کردند که تکان‌های دیگری بالا می‌آمد و پیوسته تکرار می‌شد تا این بنای کهنه و لرزان فرو ریزد و مثل معدن وورو بلعیده شود و به اعماق ورطه فرو رود.»

📚 #ژرمینال (ص ۵۵۰ - ۵۵۱)
✍️ #امیل_زولا

https://t.center/tajrobeneveshtan
🚩🚩🚩

اگر حقیقت را خفه و در زیر زمین دفن کنید باز هم رشد خواهد کرد و دارای چنان نیروی انفجارآمیزی خواهد شد که به هنگام انفجار هر چیزی را که در سرراهش باشد از میان خواهد برد.

#امیل_زولا


@NK_Azadi
تمدن بشر

هرگز به حد تکامل نخواهد رسید ؛

مگر آن که

آخرین سنگ

از آخرین مکان مذهبی

روی آخرین مُبَلِغ مذهبی فرو افتد...

#امیل_زولا

@SKargari
اگر از من بپرسید که برای انجام چه کاری به این دنیا آمده‌ام.

من، به‌ عنوان یک هنرمند، به شما پاسخ خواهم داد که :

من این‌جا هستم تا با صدای بلند زندگی کنم...

#امیل_زولا

@SKargari