✅چرا خوانش تکنوکراتیک از توسعه و صورت بندی توسعه یافتگی بدون ارجاع به فلسفه سیاسی، بی معنا و بیهوده است؟
✍نویسنده: محمد حسین بادامچی
حسین بشیریه در مقاله «عقل در سیاست» می نویسد:
🔴وقتی می گوییم دولت عقلانی است، دو معنی افاده می شود: یکی معنای ابزاری به این مفهوم که دولت همه ابزارهای لازم برای دستیابی به خواستها و اهداف مورد نظر خود را به طور عقلانی به کار می گیرد. لیکن در اینجا درباره ماهیت آن خواستها و اهداف سخنی در میان نیست...معنای دوم عقلانی بودن دولت در رابطه با نفس اهداف و خواستها و سیاستهاست و بحث از عقلانی یا غیرعقلانی بودن اهداف دولت مهمترین بحث فلسفه سیاسی بوده است؛ در مقابل در برخی مطالعات مدرن پوزیتیویستی مربوط به توسعه سیاسی، محور بحث نه غایات عقلانی دولت بلکه کارایی ابزارهای حکومتی (مانند نظام اجرایی، بوروکراسی، دستگاه نظامی و ...) است. از این دیدگاه بحثهای توسعه مدرن خارج از متن فلسفه سیاسی، اغلب بحثهای صوری هستند و اغلب هم کارایی دولت را بعنوان شاخص عمده توسعه به شمار می آورند، بدون آنکه در عقلانیت اهداف و غایات بیندیشند.
حال پرسش اینجاست که چگونه ممکن است که یک سیستم حرکت سیاسی بدون عقلانیت جوهری عمل کند. بشیریه در فراز فوق العاده مهم زیر اضافه می کند:
🔴سبب اصلی اینگونه برخورد با مسائل توسعه هم این بوده است که بیشتر نظریه پردازان مربوطه غایات و اهداف نهایی
دموکراسی بورژوایی و سرمایه دارانه را بعنوان غایات راستین توسعه پذیرفته اند و بنابراین از دیدگاه خودشان نیازی به تآمل بیشتر در اینباره نمی بینند و کوشش فکری خود را در راه یافتن بهترین ابزارهای لازم برای دستیابی به آن اهداف به کار می برند.
🔴ریشه این برداشت هم البته همان مفهوم دولت بوروکراتیک-قانونی-عقلانی مدرن در جامعه شناسی ماکس وبر است که دولت عقلانی شده از حیث بوروکراسی را در عین حال دولتی می بیند که در آن از خودبیگانگی فرد گسترش می یابد و آزادی و امنیت و شادی سنتی انسان آسیب می بیند. تصویری که وبر از از آینده عقلانی شدن ابزاری دولت و بوروکراسی به دست می دهد تصویری بدبینانه و تراژیک است. به هر حال بر خلاف آنچه در نظریات مربوط به عقلانیت بوروکراتیک مطرح شده است، بحث اصلی توسعه سیاسی از چشم انداز فلسفه سیاسی درباره عقلانی شدن خواستها و اهداف و سیستمها و مکانیسمهای دست یابی به عقلانیت به این معنی است.
(عقل در سیاست، نوشته حسین بشیریه، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۸۲، ص۵۴ و ۵۵)
👈با تطبیق بحث بشیریه بر شرایط ایران می توان به این نتیجه گیری مهم دست یازید که «ذهنیت تکنوکراتیک توسعه» منجر به مرگ «ذهنیت فلسفه سیاسی توسعه» در ایران شده است. اما آیا آنطور که بشیریه می گوید مقصر شماره یک در این چرخش کشنده «دلبستگان جامعه لیبرال-سرمایه داری» بودند؟ به نظر نگارنده این تمام پاسخ نیست و برای تفحص بیشتر لازم است آنچه به تبع علی شریعتی «نهادی شدن انقلاب اسلامی در نظام اسلامی» نامیده می شود مورد توجه قرار گیرد. این بحث را در آینده بیشتر دنبال خواهیم کرد.
#توسعه#فلسفه_سیاسی #توسعه_سیاسی#دولت_عقلانی#دولت_بوروکراتیک#دولت_قانونی#عقلانیت_اهداف#عقلانیت_غایات#دموکراسی_بورژوایی#از_خود_بیگانگی#نهادی_شدن#انقلاب_اسلامی#نظام_اسلامی—------------
✨کانال کارگروه "علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
✨@humanities_development