به قدری احساس تنهایی میکنم که دلم برای سگ زرد ویندوز تنگ شد. نمیدونم راستش واقعا هیچی رو. غمگینم. غمگین تا همیشه. هیچوقت به قدری توان نخواهم داشت که خودم رو از این منجلاب نجات بدم. آدمهایی دوستم دارند و نجاتم نخواهند داد. برای درمان هزینه میکنم اما نجاتم نخواهد داد. برای مرگ انتظار نمیکشم که نجاتم ندهد. برای تو انتظار نمیکشم به امید اینکه نجاتم بدهی. من در آغوشت آرام درد میکشم؛ آرام میگریم؛ آرام خونریزی میکنم. من در آغوشت، آرام خواهم مرد. تو.