🔴 یادداشت «فرشته مزینانی» درباره «فاطمه زهرا» از منظرگاه معرفت شناختی متفاوت
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 «فرشته مزینانی» همسر «مهدی نصیری» در یادداشتی با عنوان «فریادی که شنیده نشد! در سوگ دختر یک پیام آور»، تلاش کرده، دختر پیامبر اسلام را بر خلاف خوانش رسمی غالب، الگویی قابل دسترس برای تمام افراد جامعه نه فقط زنان معرفی کند که به تعبیر او فرشتهای دور از دسترس نیست. برای تاکید بر الگو بودنش نیز به نقلی از پیامبر استناد میکند که «فاطمه» الگوی جهانیان است.
⬅️ با اینکه کاراکترها وقتی می توانند، الگو باشند که شیوه ای عملی برای تطابق با آنها تعریف شود، موافقم و تلاش خانم مزینانی را نیز در خور ستایش می دانم؛ اما یادداشت ایشان نه تنها به لحاظ معرفت شناختی، دارای اعوجاج آشکاریست و مدام از یک حوزه معرفت شناختی به حوزهای دیگر رفت و برگشت نموده تا بتواند مخاطب را متقاعد کند؛ بلکه آنچه را نیز او به عنوان فکتهای تجربی از حوزه معرفت شناختی حسی- تجربی ارائه میدهد و برای تایید و تاکید، از حوزه معرفت شناختی دینی به سخن پیامبر استناد میکند تا با جهشی به حوزه معرفت شناختی فلسفی، برداشت رسمی از فاطمه زهرا را غیر عقلانی جلوه دهد؛ نه تنها تمام ویژگیهای تمایز بخش برای یک انسان دیندار نیست؛ بلکه حتی ویژگیهای یک انسان غیر دیندار که به خوبی با معیارهای عام و جهان شمول اخلاقی تربیت شده نیز هست و به طور حتم مورد انتقاد بسیاری از افرادی که باور دینی ندارند، قرار خواهد گرفت. البته پیداست که وی از درون یک گفتمان دینی سخن میگوید و باورهایش بر افکارش پرتو افکنده است.
⬅️ مقوله دین و شخصیت های برجسته ادیان، به لحاظ شناختی در حوزه اختصاصی دین و وحی، قابل فهم است، در حوزهای که معیار تعالی در آن، ویژگی های مادی یا صرفا فعالیت های قابل سنجش به شیوه تجربی نیست؛ گرچه برای فهم انسان عادی باید، آن را تقلیل داد تا قابل درک شود؛ اما حد اعلای معیارها که الگوها در این حوزه شناختی است، هیچگاه قابل تقلیل نیست، اینکه یک انسان چقدر توانسته ظرفیت وجودی خود را گسترش دهد که خدا در آن جای گیرد و خود را بستر آمادهای برای شناخت و درک وجودی، استعلایی کرده و اعمال و کنشهایش از درون الهیاش سرچشمه گرفته و خداگونگی اش، او را الگو میکند؛ نه آنچه را که یک خداناباور تربیت یافته نیز انجام میدهد.
⬅️ «شلایر ماخر» کتابی دارد که خواندنی است، با عنوان «سخنانی در باب دین و تحقیر کنندگان فرهیختهاش». وی در سال ۱۷۷۹ در دورهای این کتاب را نوشت که هم به دلیل سوء استفاده روحانیان از قدسیت دین و تجربه شکست خورده الهیات سیاسی قرون وسطایی و هم به دلیل ظهور عصر روشنگری و عقلانیت، دین و دینورزی، مورد تشکیک فراوان و تحقیر بود. شلایر ماخر در آنجا کسانی را که باور دینی را تمسخر میکردند، مورد خطاب قرار میدهد و حتی «کانت» را نیز که تلاش داشت به گونه عقلانی و اخلاقی از دین دفاع کند، نقد می کند و بر این باور است، کانت دین را صرفاً به ابزاری برای پرورش اخلاق تبدیل کرده است.
⬅️ او تلاش دارد، در آنجا حوزه شناختی دین را کاملاً متفاوت نشان دهد. شاید بتوان بسیاری از نشانههای الهی قابل حس و تجربه را در جهان دید و درباره آنها اندیشید؛ اما شناخت و فهم دینی، عقلانی، فلسفی و تجربی نیست. او مینویسد: « دین نه نوعی از اندیشیدن است، نه شیوهای از فعالیت عملی»، «دین لزوماً به اتکای خودش از اندرونی هر روح بهتر میجهد و آشکار میسازد که همه چیز مقدس است؛ چون همه چیز الهی است».
⬅️ فاطمه زهرا اگر انسانی برگزیده است؛ نه به خاطر مهربانی با پدر، همسر، فرزند، همسایه و آنچه را که مزینانی توصیف کرده است؛ برعکس دقیقاً به تعبیر شلایر ماخر به دلیل مقدس بودن است و اینکه همه چیز او الهی است و فقط و فقط میتوان این مسئله را در یک معرفت شناسی دینی درک کرد و بس. همه زنان می توانند؛ ولو با امکانات مادی وسیعتر و برخورداری از حقوق و آزادیهای امروزه زنان در دنیای مدرن بسیار بیشتر مهربانی کنند یا به حقوق نه فقط همسایه؛ بلکه بشریت توجه کنند و مثل ستارههای سینما چون «میا فارو» یا «آنجلینا جولی» نه فرزندان خود؛ بلکه فرزندان زیادی را تحت سرپرستی و عشق بیدریغ خود قرار دهند.
⬅️ بارز بودن شخصیت زنانی چون فاطمه زهرا و «مریم» مادر «عیسی» این است که در اعصاری که حتی زنان را به دلیل زن بودن به معبد راه نمیدادند یا دختر را به دلیل ننگش زنده به گور میکردند و در جوامعی که دین، شاخصترین امر اجتماعی تمدن ساز نیز بوده، چنان جایگاه برابر انسانی با مردان پیدا میکنند و ظرفیت وجودی انسانی خود را گسترش و تعالی داده که نه تنها به لحاظ تکاملی به جایگاه ویژه قدسی دست پیدا میکنند که در شیوه زندگیشان نیز ملموس است؛ بلکه حتی به لحاظ اجتماعی نیز از شخصیتهای برجسته ادیان تمدنساز خود میشوند.
https://t.center/M_Hajihashemi_iran1