اگر این امکان ادیت کردن و ویرایش نمیبود نوشته هایمان خیلی درب و داغان تر میبشد.😅 یکی از بهترین امکانات تلگرام که نسبت به واتساپ و فیسبوک و غیره متمایزش کرده البته اگر تبدیل به یک اپ جاسوسی نشود.
در مورد پژوهش و تحقیق و گزارش نویسی و تحلیل در موضوعات علم تجربی میگویند باید بی طرفی را رعایت کرد. چرا که در مسائل علمی تجربی نباید عقبه عقیدتی و فکری و جهان بینی خود و احساسات و تعصب و خواهشات نفسانی را دخالت داد. به تعبیری نباید علم را ایدئولوژیک کرد. بلکه باید با روحیه متجردانه به آن نگریست. چرا که میگویند علم خنثی و بی طرف است. هر چند در میدان عملی چنین چیزی خیلی اوقات خاصتا در مورد فرضیات یا نظریاتی که مبنای فلسفی دارند یا بر آنان نتایج فلسفی و عقیدتی بنا میشود، مراعات نمیشود. برای نمونه میتوان فرضیه تکامل را مثال زد. دقیقا همین مسئله در خیلی از تحلیلات سیاسی و اقتصادی صادق است. تحلیل عاطفی و دور از واقعیت و بدون ارقام و آمار و تصور دقیق واقعه و عدم بررسی همه جانبه و نبود ادوات معرفی و تحلیلی لازم، سمی کشنده و ماده مخدری است که خیلی ها به اسم محلل سیاسی و اقتصادی و حتی در دیگر حوزه های علوم انسانی به خورد ملت میدهند. خیلی اوقات یک تحلیل و موضع گیری و تصمیم غلط در سطح کلان سیاسی و اقتصادی و نظامی و غیره موجبات فروپاشی و از بین رفتن یک ملت و نظام و سیستم شده است.
✅مقاله ای بسیار مهم و کوبنده و زیبا و علمی در نقد فرضیه تکامل داروین و اثبات مخلوق بودن جهان توسط خالقی علیم و خبیر. برای اثبات وجود خداوند متعال و تخریب سازه درب و داغان الحاد همین مطلب کافی است اگر به خوبی بتوان آن را فهمید و در مقام بحث و گفتگو به کارش گرفت. این فایل بخش اول این مقاله است. ان شاء الله بخش دوم و ادامه این بحث را چند روز دیگر در کانال خواهم گذاشت. این مطلب را از یک وبلاگ کپی و کمی ویرایش و مرتبش کردم. نوشته بنده نیست. من فقط آماده نشرش کردم. ولی حتما بخوانید و با دقت هم بخوانید.
ابن تيميه رحمه الله : « ألا ترى أن أهل السنة وإن كانوا يقولون في الخوارج والروافض وغيرهما من أهل البدع ما يقولون لكن لا يعاونون الكفار على دينهم، ولا يختارون ظهور الكفر وأهله على ظهور بدعة دون ذلك.. » . [ منهاج السنة ] . (آیا نمیبینی که اهل سنت اگر چه در مورد خوارج و روافض و دیگران سخنانی را میگویند (از لحاظ نقد و غلظت و شدت کلام) اما علیه دین و معتقدشان کفار را برآنان یاری نمیکنند و غلبه کفر و کفار را بر غلبه بدعت کمتر از آن ترجیح نمیدهند و انتخاب نمیکنند). و می فرماید: "وقد ذهب كثير من مبتدعة المسلمين من الرافضة والجهمية وغيرهم إلى بلاد الكفار فأسلم على يديه خلق كثير، وانتفعوا بذلك، وصاروا مسلمين مبتدعين، وهو خير من أن يكونوا كفارا ". [ مجموع الفتاوی ] ( بسیاری از مسلمانان رافضی و جهمی و دیگر مبتدعان به سرزمینهای کفار رفته و توسط آنان مردم زیادی مسلمان شدند و از این مسلمانی بهره برده و سودمند شدند و تبدیل به مسلمانانی مبتدع شدند و این بهتر از این است که کافر باقی بمانند).
این نصوص ابن تیمیه در اوج انصاف و دقت و دلسوزی و خیرخواهی و تجرد از هوای نفس است. و میتوان در سطح کلان آن را مبنای تقاطع مصالح و تفاهمنامه و پیمان نامه های استراتژیک نظامی و اقتصادی و سیاسی قرار داد. چرا هر فرقه عقیدتی منتسب به قبله چه آنانی که در سطح جریانی و دعوی هستند و چه آنان که سلطه و غلبه و شوکت دارند، اصول و اساسیات متفق علیه و بدیهی و ضروری امت اسلام را مبنا قرار نمیدهند و تا هنگامی که کفار و مشرکین اصلی را از سرزمینهای اسلامی می رانند تعصب و تکفیر و خیانت و غش و دور زدن را کنار گذاشته و برای تحقق مصالح و منافع علیای دین و یا حداقل مصالح کلان سیاسی و امنیتی در یک راستا و با یک چهارچوب مورد اتفاق با هم تعاون داشته باشند؟ میشود با اتفاق بر مشترکات و بدیهیات و محدود کردن اختلافات منهجی و عقیدتی در سطح تخصصی و در مجامع علمی و مدارس و دانشگاههای مذهبی و تریبونهای داخلی، یک نیروی فرامنطقه ای اسلامی تشکیل داد و اهدافش هم واضح و مورد اتفاق همگی باشد با صیغه ای که مصالح و منافع مشروع کل طرفهای مشارکت کننده را تأمین و تضمین کند. البته این حرفها شاید در حد خیالبافی باقی بماند. ولی خیلی وقت بود دوست داشتم این مسئله را مطرح کنم ولی چون غیر واقعی و شبه محال بود از بیانش منصرف شدم و همچنین ترسیدم برخی از دوستان حرفهایم را بد برداشت کنند. اما اتفاقات این مدت موجب یادآوری دوباره آنها شد.
عقلای شیعه و سنی اگر خوب میاندیشیدند باید متوجه میشدند که این دو از لحاظ اساسیات و اهداف و فرهنگ و مصالح به همدیگر نزدیکترند. در این بین حساب افرادی که به تمام و کمال نوکر و سرباز کفار صهیوصلیبی هستند جداست. این افراد کلا از معادله خارج هستند. بحث بر سر افرادی است که گمان میکنند همپیمانی و دوستی استراتژیک با کفار شرقی و غربی در تحقق مصالحشان در منطقه سودمند و یاری رسان است با این حساب که سایر فرق منتسب به قبله کافر و مُرتد و خارج از دین و دُشمن حاقد و اولشان می باشند. بسیاری از شیعه با این حجت که اهل سنت ناصبی و دُشمن اهل بیت هستند اهل سنت را تکفیر میکنند در حالی که اهل سنت محبت اهل بیت را ایمان میدانند. بسیاری از اهل سنت نیز شیعه را به اسم رافضه تکفیر میکند با این حجت که معتقد به تحریف قرآن و تکفیر اصحاب و خدا انگاری ائمه اهل بیت و افترا به امهات المومنین هستند حال آنکه خیلی از مجتهدین و طلاب شیعه این عقاید را نادرست و باطل و کُفر و حرام می دانند. اما هیچ کسی به دیگری اعتمادی ندارد و همدیگر را بدتر از کفار اصلی، دُشمن همدیگر می پندارند و شاید همین موجب شده که در برهه هایی تاریخی با سایر دُشمنان اصلی علیه همدیگر اسلحه بکشند یا همکاری نظامی و مستشاری داشته باشند. این بدبینی و حقد دفین و سوء ظن به جایی رسیده که کسی برای کشته های غیر نظامی یکدیگر شاید حتی ناراحت هم نشود و در بهترین حالت سکوت اختیار کند و موضع بیطرفانه بگیرد.
موشکهای صهیوصلیبی در راستای تحقق مصالح و منافع اسرائیل و آمریکا و غرب به سوی اهدافش شلیک میشود و شیعه و سنی و عرب و فارس و ترک برایش فرقی ندارد.
امت اسلام اگر اختلافاتشان را کنار میگذاشتند و در چهارچوب مصالح و منافع حتی امنیتی با هم به یک تفاهم و پیمان استراتژیک میرسیدند و نوک پیکانشان متوجه یک دشمن مشترک میشد و همدیگر را نمیکشتند و به همدیگر خیانت نمیکردند و با بیگانه و اجنبی دست دوستی و برادری نمیدادند، هیچ وقت کیان منحوسی مثل رژیم صهیونیستی و یا حتی ابرقدرتی مثل آمریکا و کشورهایی مثل روسیه و چین و غیره به سرزمینهای اسلامی با چشم طمع نگاه نکرده و اینگونه دست درازی نمیکردند. یک ناتوی عربی عجمی که برای تحقق یکسری مصالح و منافع امنی و اقتصادی منطقهای مانع از این ذلت و سرسپردگی میشد.
یا حتی بالاتر از آن میتوانستند با تمسک به حداقل اصول و مبانی لازم اسلام و با اتفاق بر مشترکات و بدیهیات ضروری دین و خروج از خلاف در مسائل حساس و خطیر که موجب تفرق و جنگ داخلی میشد، یک نیروی عربی اسلامی ایجاد کنند که هدفش: - حفظ و حراست از مقدسات سه گانه مسلمین - اخراج مشرکین از جزیرة العرب - برپایی دین - جلوگیری از چپاول ثروتهای مسلمین - برپایی تمدن اسلامی در مقابل تمدن غربی - اقتصاد و رسانه مستقل - و دفاع از تمامیت ارضی و حفظ امنیت سرزمینهای اسلامی باشد.
✅ چرا من شخصاً دوست ندارم و برایم جالب نیست که دختری عکسی از چیزهای خاص خود را برای عموم منتشر کند؟
مانند انتشار دفترهای یادداشتش / کتابخانهاش/ عطرهایش/ خودکار و حتی گاهی اوقات عکسی که از گُل یا چیز دیگری گرفته است.
اکثر مردم اگر مهمان به خانهشان بیاید، اجازه ورود او را به اتاق خودش نمی دهند و او را در اتاق مهمان می نشانند. هر مهمان هم خودش میداند که قبل از حرکت داخل خانه باید از صاحب منزل اجازه بگیرد، هر چند بداند کسی در خانه نیست.
خانم ها اجازه نمی دهند مهمان های مرد، لباس هایشان را ببینند. هر زن دارای شرم و حیایی عادت دارد لباس هایش را رو به سمت خانه پهن کند هر چند لباس زیر هم نباشند و اما لباس های شوهرش را رو به سمت خیابان.
از نظر روحی-روانی خانم ها این را قبول ندارند که مردان، موارد شخصی و خصوصیشان را مشاهده کنند و آن را از حریم خود می بینند.
پس چگونه است که مشاهده میکنیم همان دختر چیزی شخصی از خودش را در وب سایت ها (یا امروزه بیشتر در شبکههای اجتماعی) پست می کند؟
این کار جزو حرام قطعی نیست، اما بهتر است از آن پرهیز شود چرا که انتشار موارد شخصی فایده ای ندارد.
قبل از ظهور وبلاگ نویسان، انتشار تصاویر خانه یا وسایل شخصی در اینترنت و یا مشاهده آنها بدون اجازه خود وی عادی نبود.
امروزه هم اگر شخصی بفهمد که از حریم خصوصی اش، از خانه، لباس، کیفش، بدون اجازه وی عکس گرفته اید ، قطعاً آن را دوست نخواهد داشت و نخواهد پسندید.
منطق ملحدین: این سمت راستی سازنده و خالق دارد. اما سمت چپی ها به شکل تصادفی آفریده شده اند.
مخلوقات و این جهانی که در آن قرار گرفته ایم بزرگترین و واضحترین و قاطعترین دلیل برای اثبات وجود الله متعال است بدون اینکه به هیچ فلسفه بافی و مقدمه تراشی و نظریه پردازی نیاز داشته باشیم.
يكی از بهترین کتابهایی که در زمینه اعتقاد اهل سنت و جماعت به رشته نگارش درآمده است. کتابی متوسط الحجم و با ادبیاتی روان و زیبا به بیان اصول اعتقاد سلف پرداخته است. متأسفانه ترجمه فارسی این کتاب بسیار ناروان و غیر استاندارد است. اگر یکی از مترجمین عزیز زحمت ترجمه این کتاب را به فارسی سلیس و روان بکشند صدقه جاریه ای برای خودش برجای خواهد گذاشت و ترجمه ای ارزشمند را به کتابخانه فارسی تقدیم خواهد نمود. بارها خدمت برخی از اساتید و طلاب عرض کردم؛ شخصی که میخواهد اعتقاد اهل سنت و جماعت را فرابگیرد لازم است از کانال معاصرین و متأخرین به این وادی ورود کند. کتب معاصرین حاوی همان مسائل و موضوعاتی است که در کتب تراث آمده است فقط با دسته بندی بهتر و شرح برخی مجملات و اطلاقاتی که ممکن است از آن سوء برداشت شود و بد مورد استعمال و اجرا قرار بگیرد. برای همین بنده شخصا مخالف این بودم و هستم که شخصی برای یادگیری عقیده یا هر علم دیگری ابتدائا به سراغ کتب قدیم برود و مستقیم از آن علم آموزی کند. اگر در خدمت استادی متبحر باشد شاید ایراد زیادی بر این کار نباشد چرا که خطرات کج فهمی اش پایین می آید یا به حد صفر میرسد با اینکه باز هم به خاطر جامع و آمادمیک نبودن بیشتر کتب متقدمین بهتر است دانش آموزان تا یکی دو مرحله ابتدایی را با کتابهای معاصرین جلو بروند بعد به کتب متقدمین و تراث مراجعه کنند. دیدیم افرادی بدون استاد و معلم و بدون داشتن ادوات و ابزار معرفتی لازم و بدون تأهل و شایستگی مستقیم به سراغ کتابهای عقیدتی سلف و خلف رفتند و بزارید خیلی رُک بگم: گَند زدند متأسفانه و این غلوی که الان مشاهده میکنید را به وجود آوردند. بنده بالای 30 متن اعتقادی علمای سلف و خلف را مطالعه کردم و هنوز هم در حال بررسی و مطالعه سایر متون اعتقادی موجود هستم. هیچ چیزی اضافه و جدیدی در آن نیست. همه همان اصول و ضوابط و مسائل را مطرح میکنند که ما در کتابهایی مثل الوجیز به شکلی مرتب و منظم دستگیرمان میشود بدون اینکه دچار کج فهمی هایی هم شویم. همه علما و بزرگان سلف و خلف یک حرف را میزنند در کنار برخی اختلاف الفاظ و ادبیات و برخی اطلاقات و صدور احکام که باید با قواعد علمی به بررسی و شرح و تحلیلشان پرداخت.
مقداری از کتاب را مطالعه کردم. موضوع جالب و جذابی دارد. حتما مطالعه بفرمائید. برای همه ما که به نحوی با مجازی و فعالیت علمی و دعوی سروکار داریم لازمه که یکسری نکات و ضوابط را یاد بگیریم.
امروز به عیادت ماموستا خالد محمدی حفظه الله رفتیم. از همه شما عزیزان بابت پیگیری و تماس و عیادت حضوری و دعاهای خیرتان، تشکر و قدردانی میکردند و طالب دعای خیر بودند. فردا عمل جراحی قلب دارند. ماموستا بعد از عمل باید در قرنطینه باشند برای همین برای عیادت حضوری و تماس تلفنی زحمت نکشید. بارک الله فیکم