پایگاه خبری کشکان

.
⭕️ حکم ابد بدهید و شغل ایجاد کنید!


📌 این‌روزها آمبولانس های حامل جنازه جوانان اعدامی از #قزلحصار و دیگر زندان ها به #کوهدشت روانه می‌شوند، کار این مجرمین (قاچاق مواد مخدر)  قابل توجیه نیست ولی دقت کنید که این‌ها در شهر خود #بیکارند بدون هیچ صنعت و شغلی! این‌ها را حکم ابد بدهید و کسانی که در آینده قرار است به این کج راهه بروند را برایشان شغل ایجاد کنید تا آمار اعدامی را به نصف کاهش دهید...

✍ یزدان صفری/ مدیر مسئول پایگاه خبری صدای کوهدشت


#پایگاه_خبری_کشکان
#رسانه_رسمی_مستقل_مردمی
#اخبار_دقیق_موثق_لحظه‌ای

🌐 Kashkan.ir

#کانال_تلگرام

🆔 @kashkanews

#اینستاگرام

🆔 instagram.com/kashkanews

#ایتا

🆔 eitaa.com/kashkanews

.
📸 #مدیریت_کوهی!


📌 تصویری که می بینید دریچه یکی از پایگاه‌های زیرزمینی #دارما در جزیره اسرارآمیز سریال آمریکایی #لاست یا به تعبیر ملموس‌تر یکی از درب‌های زندان #قزلحصار یا #رجایی‌شهر نیست! درب جدید ورودی بخش‌های بیمارستان امام خمینی(ره) کوهدشت است که به شیوه ای #پست‌مدرن و #پساساختارگرایانه ساخته و تعبیه شده و یادآور معماری #قرون_وسطی و پیش از رنسانس اروپاست!

📌 از ریاست دانشگاه علوم پزشکی لرستان و سرپرست شبکه بهداشت و درمان کوهدشت مصرانه می‌خواهیم به نحو شایسته و در اسرع وقت، از #دکتر_کوهی ریاست بیمارستان امام(ره) کوهدشت، همچنین ایده‌پرداز و معمار این طرح محیرالعقول به نحو در خور و شایسته تقدیر و تشکر به عمل آورند!

📝 پی‌نوشت:
با عرض پوزش از مخاطبین محترم، این خبر و تصویر زیبای آن پس از مدت کوتاهی به خاطر رعایت حقوق مالکیت فکری طراح و مخترع ارزشمند و جلوگیری از سرقت ایده بکر آن حذف خواهد شد!


✍ مهدی دوست‌محمدی/ مدیرمسئول






@kashkanews

#شعر


🏷 نجوای درونی پیکر شهری که #مثله شد



✍ مهدی دوست‌محمدی


من تن هزاران هزار پاره ی #طرهانم
دست‌های ناشناس و ناپیدا
آن‌گونه پاره پوره ام کرده اند
که دیگر به یاد نمی آورم
آن چه در #سعادت‌آباد از من جدا افتاد
دلم بود، دستم بود، سرم بود یا پایم!
و این اجزای نورسته که هر روز و هر ساعت
از پیکرم کنده می شوند
و به سمت #رجایی‌شهر و #قزل‌حصار می روند کدامند!
ناله های کور و مکرری را
که از هر گله ی وجودم به گوش می آید
ساکت کنید
ضجه های برخاسته از چارستون تنم را
#بوعلی، #تازه‌آباد، #فردوسی و #نادی‌آباد را
که تا زنده ام
و پیش از آن که از صحنه ی روزگار محو شوم
تکه های پیکر مثله شده ام را
به دست‌های سرد و نحیف خویش باز آرم!
شاید آن دو فرشته ی پاک و فروتن #تازه‌آبادی
و هزاران فرشته‌ی غمناک دیگر
که بال‌های نحیف و جان شیرینشان را
پیش از گشودن از دست دادند
چشم‌های پر نور من بودند
پاهایم را که به گمانم
همان اوایل شهر شدن
در خیابان ها و #واگن‌های_تهران جا گذاشته‌ام
و آن‌همه پیکر پاک آرمیده در خاک
هزاران گردن به‌دار شده و در انتظار چوبه ی دار
در قرنطینه های سرد و تاریک و بی روزن
دست‌های پرتوان من بودند
و اما #کشکان و #سیمره
این رودهای روان به کدخداآباد
اشک‌های جاری از چشم‌هایم
چشمه‌های همیشه جاری
در کشاکش دخمه های مسکون
با موجوداتی شبیه آدم‌ها
که تنها لب‌های خشکیده و دست‌های چروک و آماسیده‌شان پیداست
با چشم های ورقلمبیده و خسته از انتظارشان...





@kashkanews