✍️ اصلانی را شاید بتوان ترکیبی تفکیک ناپذیر از شعر و تصویر و صدا و نقاشی و فلسفه و بیانی زمزمه وار و آرام دانست که از دل تاریخ و عرفان بیرون آمده است و پیوسته روی به بازگشت به زادگاهش جایی میان شاعران عصر باستان شرق و سینماگران فیلسوف ِ آوانگارد غرب دارد. ترکیبی از برسون و عطار، وقتی شعر حجم به اوج خود میرسد و به قلم مویی تبدیل می شود که با آن نه نگارهایی بر پرده بومی بلکه تصاویر بر تن لرزنده نوار بی پایان شیشهای یک فیلم حک میشود. وقتی تهران به یک مفهوم تبدیل می شود و مهره های شطرنج زندگی بر باد می روند.
محسن حبیبی؛ زاده 1326 در کرمانشاه است. رساله کارشناسی ارشد شهرسازی او درباره شهرنشینی در ایران، برای نخستین بار نظریه هایی درباره شهر ایرانی، شکل و محتوای آن در دوره های تاریخی مختلف ارائه می دهد.
✍️نقش و تاثیر دکتر حبیبی از لحاظ بررسی نظری معماری و شهر ایرانی دارای جایگاه ویژه ای است...
در روایت های داستانی که از ورود مدنیته به ایران و شکست فرایند آن در آشتی دادن با جهان جدید و گذار آرام از یکی به دیگری بدون تخریب هیچ کدام، در عرصه هنر شناخته ایم، فیلم "شطرنج باد" محصول 1355 به باور ما جایگاه ویژه ای دارد. اثر محمد رضا اصلانی با رویکرد آوانگاردیست، شاعرانه و نشانه شناسانه، گویای آن است که چگونه وقتی مدرنیته درست درک نشود می تواند خود به ابزاری در دست سنت تبدیل شود؛ ابزاری که نه تنها سنت را دایما بازتولید می کند بلکه این بازتولید را در آسیبزاترین و ناسازگارترین بخش های سنت، انجام می دهد و در همان حال بهترین، با ارزش ترین و سازگارترین بخش های سنت را نیز از کار می اندازد. نتیجه آن است که مدرنیته در صوری ترین و منفی تزین اشکال و محتواهای خود تثبیت شده و به مانعی بزرگ برای ایجاد و رشد مدرنیته در معنای عمیق آن یعنی درک و پذیرش "دیگری" و رشد خود بر اساس تفاوت و نه تشابه می شود. بلایی که بر سر ما آمد. فرسایش و پوسیدگی سنت زمانی اتفاق می افتد که خواسته باشیم آن را در یک انبار کهنه درون غرابههایی حفظ کنیم که هرگز نمی توانند جز «فساد» را بازتولید کنند. سنت برعکس اگر درک شود می تواند زمین محکمی باشد تا از آن بتوان با آزادی خیال به سوی مدرن شدن، یعنی امروزین و این جایی شدن پرواز کرد. فیلم اصلانی نشان می دهد چگونه پروژه مدرنیته با کنشگرانی که هیچ کدام نه در جایگاه خود هستند و نه می دانند که در این چایگاه چگونه باید عمل کنند، هم سنت را به باد می دهند و هم مدرنیته را. خودکشی مدرنیته با سلاح سنت و سنت با سلاح مدرنیته.
نگاه کنید همچنین به تحلیل تفصیلی ناصر فکوهی بر این فیلم در آخرین شماره مجله بیناب (دوره سوم، دفتر سوم شماره 29، مرداد 1399) که بزودی در این صفحه و در کانال تلگرامی «نوشتههای ناصر فکوهی» منتشر خواهد شد.
نگاه کنید همچنین به تحلیل تفصیلی ناصر فکوهی بر این فیلم در آخرین شماره مجله بیناب (دوره سوم، دفتر سوم شماره 29، مرداد 1399) که بزودی در این صفحه و در کانال تلگرامی «نوشتههای ناصر فکوهی» منتشر خواهد شد.
✍️ محمد منصور فلامکی؛ زاده 1313 در شهر مشهد است. او پس از اخذ دیپلم در فاصله سال های 1340 تا 1348 در دانشگاه های ونیز، رم و میلان به تحصیل #معماری#شهرسازی و #مرمت_بناهای_تاریخی می پردازد و با گرفتن دکترای خود، به ایران باز می گردد و در دانشگاه تهران به استخدام در می آید.
✍️ یکی از مهم ترین دستاوردهای دکتر فلامکی، تاسیس موسسه فضا به همراه مهندس امیر هوشنگ آجودانی، مهندس بهروز پزشکی و دکتر خسرو حمزوی در اواخر دهه 1360 است.
✍️ کلانتری همواره از حوزه سیاست دوری می جست و هر چند از لحاظ فکری به عدالت و حقوق بشر و آزادی و رفاه برای همه مردم باور داشت؛ اما از نزدیک شدن به احزاب و گرایش های سیاسی خودداری می کرد. از این رو سیری پیوسته میان فعالیت آثار او پیش و پس از انقلاب اسلامی (1357) دیده می شود. کلانتری از ابتدای دهه 1330 بیش از شصت سال، تا زمانی که در سال 1393 یک سکته مغزی وی را زمین گیر کرد، به شدت فعال و در حوزه هنر مطرح بود.
✍️ پرویز کلانتری، از جمله شخصیت هایی بود که گفتگویی طولانی در چارچوب پروژه انسان شناسی تاریخ فرهنگی ایران مدرن با او انجام شده و فایل های دیداری و شنیداری آن به زودی منتشر خواهند شد.