✍️ پرشور، برگههایی و عینکی لغزان: آیا به هزارویک شباش خواهد رسید؟ کارش را میکند: کودکی در چاپخانههای غبارآلود به مردی صبور و اسباب خشنودی همهی اهل فرهنگ با آرزوی همافزایی آنها در این زمین ِ بیاعتمادی، بدل شده. شاید نفسی بالا نیاید، شاید نتوان بر لبه تیغ حسادتها و سعایتها باز هم پیش رفت، اما زندگیاش در گروی سختکوشی در این راه است: به فکر شبی دیگر و بخارایی تازه.