🔣درمان شناختی رفتاری (CBT) - قسمت سوم✅ کیس شماره۱: سانوی، یک پزشک 25 ساله، زمانی که چند نفر از بیماران بستری کووید او در طی یک هفته فوت کرده بودند، دچار افسردگی و احساس گناه شد. فشار مضاعفی از سوی سرپرستان و خانوادههای بیماران نیز شروع به تأثیرگذاری بر او کرده بود.
او خودش را مقصر مرگها میدانست و شروع به زیر سوال بردن اعتبار خودش به عنوان یک پزشک کرد، با اینکه تمام توانش را برای کمک به بیماران انجام داده بود. از آنجایی که او قادر به کنار آمدن با این احساسات نبود، تصمیم گرفت با یک درمانگر متخصص در درمان شناختی رفتاری مشورت کند.
از سانوی خواسته شد که روزانه یک دفتر خاطرات فکری داشته باشد تا افکار خودکار و احساسات و رفتارهای مرتبط با او را یادداشت کند. با کمک درمانگرش، او در نهایت متوجه شد که افکارش با این فرض اشتباه مرتبط است که او مسئول چیزهایی است که خارج از کنترلش است و اینکه او برخی از حوادث مجزا را به کل حرفهاش تعمیم میدهد.
او به تدریج توانست با این واقعیت کنار بیاید که مرگ و میرها تقصیر او نبوده و فقط به این دلیل که نمی تواند چند بیمار را نجات دهد به این معنی نیست که او پزشک بدی است.
👈برای قسمت دوم درمان شناختی رفتاری کلیک کنید✈@IDS_Psy✈@IDSchools