❗️تذکره در وصف مولانا و مقتدانا شیخ مرتضی خیرآبادی ”کثره الله استامینوفن”
✍ابوالفضل لعل بهادر
آن شیخ عالم، آن چراغ حرم
آن یگانه ی قیامت، آن نشانه ی ملامت
آن پیر ارباب ذوق، آن شیخ اصحاب شوق
آن دارای کرامت و بخشش حاتمی
آن یار جانیِ سید محمد خاتمی
آن متمول ز کرامات دارو
آن که پول می کند پارو!
آن وکیلی که از کارش همه بودند راضی، آن پیرو کاشف الکل زکریای رازی
آن افتخار مجلس ششم، آن که عاقبت رد شد از مجلس هفتم!
آن دوستدار علم سیاست، آن عاری از هرگونه خباثت و رذالت
آن ادب یافته ی مکتب اصلاحات، آن که نبود خالی از اشکالات ، مولانا و مقتدانا شیخ مرتضی خیرآبادی ” کثره الله استامینوفن”!
▪️از اکابر این طایفه بود و از معتبران اهل اصلاح! در عظمت او بس که هرگاه نظر بر آینه ی حمام کردی از هیبت خود غش کردی! شرح او دادن لازم نیست چون ریاضت و کرامت او چندان است که این تذکره حمل آن نتواند کرد.
▪️در شش ماهگی آمپول می زد و در یک سالگی شیاف می ساخت! اِبن حسن محرابی گوید: ” سیصد پیر را خدمت کردم، در میان ایشان بزرگتر از چهار تن نبودند، اول ایشان مرتضی بود".
بَل اگر مرتضی نبودی، “فتوت و مروت و تحصن و شیاف بیزاکودیل پیدا نگشتی"
▪️از او کلمات زیادی به جای مانده که باید با آب زعفران نبشت و بر سر در ورودی شهرچسباند، آنجایی که در حلقه ی مریدانش فرمود: "سیاست بی پدر و مادر نیست، بعضی سیاستمداران بی پدر و مادرند!"
▪️روزی حاتم طائی و محمد رازی خداوندگاران پول و طبابت به شاگردی او آمدند و لُنگ همی پیش وی انداختند. قومی بر ایشان اعتراض کردند که یا شیخین چه می کنید؟! انسان هایی با این عظمت و درجه پیش الف بچه ای سبزواری می نشینید و تلمذ می کنید؟ رازی با حالت مخموری فرمود: ” هر چه ما می دانیم او سوبله و چوبله اش را می داند که اگر او به ما نیفتادی، درخواست شاگردی و دوستی برای او می فرستادیم تا ایشان ما را “فالو” کند و مطالب ما را “لایک” کند!
▪️نقل است روزی با شیخ ابوعلی سینا “رضی الله” در کنار آرامگاه بقراط در حوالی میدان کارگر در حال جیزبازی بودند که شیخ مرتضی به بوعلی گفت: "یا شیخ تو از گاو می ترسیدی و من از نسل گاو" دلیر مردا تا آن گاه کسی سخن به این صلابت نفرموده بود.
▪️نقل است روزگاری رندی فرزانه و گمنام به نام شیخ احمد بزرگیان قطب طریقت تانک سازان ذوالفقار با وی به رقابت پرداخت.
▪️در آن زمان شیخ حسن سیدآبادی “کثره الله اخلاق خانواده ” با وی بیعت نمود و فرمود: ” ما یک روح در دو جسم هستیم” که بعد از چند صباحی شدند” دو خوره به جان هم ” و اینگونه شیخ مرتضی را از گردونه ی رقابت به زیر کشیدندی.
▪️مورخین گویند که هرگاه شیخ مرتضی خواست کسی را نفرین نماید گفتندی: ” خداوند عزوجل تو را تا لحظه ی آخر در آمپاس تایید صلاحیت گذارد و به یکباره رد صلاحیت کنند؛ چنان که قریب به چند دوره ما را کردند!
▪️نقل است که چون وفات کرد السید ابوالفضل حسینی قطب طریقت شریعتی شناسان شهر، شیخ مرتضی را به خواب دید که در کنار در ورودی جهنم در حال خرید و فروش پماد سوختگی مشغول است و حتی در خواب مشاهده کرده بود که "صدام حسین"و "قذافی" و "بن لادن” و "قاضی مرتضوی""رمضان سبحانی فر" و شیخ حسین مقصودی قطب بهزیستی بازان عالم از مشتریان دائمی ایشان هستند!
خدایش بیامرزاد رحمه الله علیه
#طنز#هزاردستان @HezarDastan_News