View in Telegram
همیشه می‌شنیدم که تا قبل از هیژده‌سالگی (این رو می‌دونم که درست‌ش هجده هست، اما هیژده شیرین‌تره!) همه‌چیز به‌طور متناقض می‌گذره چون انسان در سن بلوغ و تکامل خودشه و هنوز نمی‌دونه که چی قراره چه‌طور پیش بره و برای همینه که به یک موجود معلق در هوا تبدیل می‌شه اما الان به‌هیچ‌وجه این‌طور فکر نمی‌کنم و اتفاقاً برای من تناقض‌های اصلی از الان (نوزده‌سالگی) شروع شدن و بیشتر از همیشه احساس می‌کنم که هیچ‌چیز از ادامه‌ی مسیر نمی‌دونم. یک‌روز همه‌ی افکارم حول محور امتحان‌کردن و ادامه‌دادن همه‌ی کارهای دنیا می‌چرخه و می‌خوام تبدیل بشم به کسی که برای کل ۲۴ ساعت روزش برنامه‌های متنوع و مشخص داره و می‌خواد هزارتا کلاس جورواجور ثبت‌نام کنه و همه‌چیز رو بلد بشه و از هرچیزی سردربیاره و به یک همه‌چیزدان واقعی تبدیل بشه، و یک روز همه‌ی این باورها شکسته و باطل شمرده می‌شه و همه‌ی سلول‌هام دسته‌جمعی فریاد می‌زنن که هیچ‌چیز از این دوران نمی‌خوان به‌جز شادی، سلامتی، آزادی و جوانی. می‌خوان که بدون دونستن چیزی و سر در آوردن از سختی‌ها، همه‌چیز رو به دست آب‌های روون زندگی بسپرن و جوان و دیوانه باشن. می‌خوان راه برن، سفر کنن، برقصن، نقاشی بکشن، موزیک گوش کنن، آشپزی کنند و جوانی. همه‌ی این احساسات متناقض هرروز به سراغ من می‌آن و نمی‌گذارن که تصمیم بگیرم که برای ادامه‌ی زندگی دقیقاً باید چه چیزی رو انتخاب کرد. آیا اصلاً باید انتخاب کرد؟
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily