صاحبان عبا و عمامه و پیروان خط پرنورشان نیز با همین برداشت که اقتصاد و تولید مسالهای فنی است مملکتی را با آن ذخایر چپو کردند. دقیقا چون اقتصاد یک جامعه را همانند کار و بار یک مزرعه/خانوار تکافتادهی خودکفا میدیدند که با ذهنی واحد میتوان برای آن برنامهریزی کرد. دیوانگانی بریده از جغرافیا و پرتشده از قعر تاریخ که با باد مهندسانی دیوارنورد تاریخ را همچون توابعی میدیدند که میشد با عملیاتی شبانه از آن مشتق گرفت و در ابعادی جهانی ترقید. در تاریخ بهینهسازی اقتصادی و برنامهریزی ریاضی چه عبرتها که آرمیده است.