تو شاه بیت غزلهای فصل پاییزی
هوای تازهء صبحی، عجب دل انگیزی
نگو که دل بکنم از نگاهِ گیرایت
که از قشنگترین اتفاق لبریزی
اگرچه روزگار سرد و بیمهر است
به کام ثانیه هایم تو عشق میریزی
نشسته ام بنویسم برای چشمانت
دوباره شعر سپیدی ترانه ایی چیزی
که از درخت نگاهت رها شدم در باد
شبیه خشک ترین برگهای پاییزی
✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦❀
بَرایِ حألِ دِلَمْ کَمْی غَزَلْ لٌطفاََ،،،