Hectic
/ˈhektik/
[adj]
🧩 هتریک
🧩انقدر سرش “شلوغ” بود که در اشتباهاتش هتریک کرد.
📚Example: The area has become a haven for people tired of the hectic pace of city life.
💡Synonyms: busy
📊سه بار تکرار در کنکور ارشد وزارت بهداشت.
✅Test
صبح جمعه 90-91صبح جمعه 91-92عصر جمعه 97-98