convalescence
/ˌkɒnvəˈlɛsns/
[Noun]
🧩 کاموا + less
🧩 بعد از عمل جراحیش باید "دورهی نقاهت" رو بگذرونه و به کاموای کمتری احتیاج داره چون لازمه استراحت کنه🧶📚Example:
Convalescence usually takes a lot of time.
💡Synonyms: recovery
📊 سه بار تکرار در کنکور ارشد وزارت بهداشت.
✅Test
صبح پنج شنبه 87-88عصر جمعه 91-92عصر جمعه 98-99