pragmatic
/praɡˈmatɪk/
[adjective]
🧩 پر رنگ + ماتیک
🧩 یه "عملگرا" که ماتیکش خیلی پر رنگ شده، به جای فقط فکر کردن به مشکل خودش دست بکار میشه و مشکل رو حل میکنه
🛠
📚Example:
In business, the pragmatic approach to problems is often more successful than an idealistic one.
💡Synonyms: practical
📊 یک بار تکرار در کنکور ارشد وزارت بهداشت.
✅Test
صبح پنج شنبه 85-86