رنجنامههای زندانهای سوریه: روایتگری با جوهر خاک و خون
نوشتن خاطرات زندان جز مستندسازی آنچه بر زندانیان گذشته است چه ابعادی دارد؟ ربکا شریعه طالقانی، استاد سابق ادبیات و فرهنگ خاورمیانه در کالج کوئینز در نیویورک، با بررسی ادبیات زندان در سوریه نشان میدهد که ادبیات زندان نوعی مقابلهی خلاق با حکومت اسد بوده است. وجود انبوه روایتهای زندان حاصل خلاقیت تکاندهندهی بازداشتشدگان سوری در استفاده از ابزار ابتدایی برای مکتوب کردن تجربیاتشان است.
منصور عمری روزنامهنگار و فعال حقوق بشر سوری در سال ۲۰۱۲، توسط ماموران ادارهی اطلاعات نیروی هوایی سوریه، بههمراه شمار دیگری از فعالان و حقوقدانان بازداشت شد. این فعالان حقوق بشر را زندانی و شکنجه کردند و ارتباطشان را با جهان خارج بریدند. گرچه منصور عمری یکسال بعد آزاد شد اما شماری از دوستانش زیر شکنجه کشته شدند و شماری دیگر در زندان محبوس ماندند.
مازیار بهاری فیلمساز ایرانی-کانادایی که خود در ایران زندانی شده بود، مستندی با محوریت ماجرای زندانی شدن عمری ساخته است با عنوان ۸۲ نام: سوریه، ما را از یاد نبر. عنوان این فیلم از قطعه پارچههایی گرفته شده که عمری از لباس خود بریده بود و روی آنها با قلمی از سوزن و جوهری از خاک و خون نام و تاریخ بازداشت همبندیهایش را ثبت میکرد تا به گروههای حقوقبشری خارج از زندان برساند.
حکومت حزب بعث در سوریه که با کودتای سال ۱۹۶۳ به قدرت رسید از همان ابتدا «وضعیت اضطراری» اعلام کرد که این وضعیت در عمل تا سال ۲۰۱۱ برقرار بود. از ابتدای رژیم بعث تا پایان آن در سال ۲۰۲۴ دهها هزار سوری و غیر سوری مقیم این کشور را به اتهام اینکه برای دولت تهدید بهشمار میآیند دستگیر کردند و بدون محاکمه به زندان انداختند.
آغاز انتشار ادبیات زندان در جهان عرب و سوریه را میتوان دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ دانست و این همان زمانی است که نخستین سازمانهای محلی حقوق بشری نیز تأسیس شدند. در دوران حافظ و بشار اسد مخالفان سیاسی، نویسندگان، و روشنفکران آثار متنوع و متعددی راجع به تجربهی زندانی شدن به دلایل سیاسی پدید آوردند. این آثار معروف به «ادب السجن» یا «ادب السجون»، پس از مرگ حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ پرشمار شدند و خصوصاً بعد از آغاز انقلاب سال ۲۰۱۱ در ابعاد بسیار بیشتری انتشار یافتند.
نظام پیچیدهی زندانهای سوریه شامل ساختمانهای بزرگ غیرنظامی و نظامی است، از جمله زندان نظامی صیدنایا، زندان نظامی تدمُر، زندان مرکزی عدرا، و زندان زنان دوما. زندانیان اغلب بازجوییهای بسیار وحشتناکی از سر میگذراندند. در سلولهای کثیف پرجمعیت نگهشان میداشتند و در معرض سرمای شدید یا گرمای خفقان آور قرار داده میشدند. از آب یا غذا یا هر دو محرومشان میکردند و به امکانات بهداشتی دسترسی اغلب دسترسی نداشتند. و همچنین بعد از صدمه دیدن بر اثر شکنجه درمانشان نمیکنند.
زندانیان در شرایط بازجویی زندانی اغلب دسترسی به کاغذ و قلم یا هر امکان آرامشبخش دیگری نداشتند. آنها گرچه از نوشتافزارهای معمول بودند، اما گاه میتوانستند بهنحوی تجربیات خود را مکتوب و حفظ کنند. آنها به کرات روشهای خلاقانهای برای ساختن قلم و کاغذ با هر چیزی که بهدستشان میرسد ابداع کردهاند.
زندانیان زندان زنان دوما حتی توانسته بودند مداد و دفترچه واقعی پیدا کنند و خاطرات خود را یادداشت کنند. آنها همچنین راههایی خلاقانه برای پنهانکردن و بیرون بردن این دفترچهها پیدا میکردند.
زندانیان همچنین فنون یادسپاریای مختلفی ابداع کردند تا بتوانند خاطرات خود را بعداً بنویسند. این شیوهها را هم زندانیان سکولار پدید آوردهاند و هم زندانیان مذهبی که بسیاری از آنها فنون حفظ قرآن و حدیث را بلد بودند و از آنها بهره گرفتهاند.
ادبیات زندان شامل آثار متنوعی است که هم در برگیرندهی ساختارها و زبان مرسوم مانند گونههای داستانی و غیرداستانی و نمایشی و شعر هستند و هم در برگیرندهی نمونههایی که ساختارهای متداول روایت را میشکنند. ادبیات زندان مصداق خلاقیت زیباشناسانه زندانیان است و بخشی از تاریخ تجربهگرایی در ادبیات مدرن عرب به شمار میرود که در دههی ۱۹۶۰ ظهور یافت.
در ادبیات زندان، زندانی در مقام «سوژهی سخنگوی» حقوق بشر مدرن صدایی از آن خود دارد. پیوند ادبیات زندان و گفتار حقوق بشر تاکید این امر است که مفهوم حقوق بشر صرفاً مجموعهای از هنجارهای حقوقی و ادعایی سیاسی نیست؛ بلکه با تلقی ما از چیستی جامعه و فهم روایی ما از اتفاقات جاری در آن گره خورده است. چکیدهای از این پژوهش را در زیر بخوانید
https://daneshkadeh.org/global/13885/@Daneshkadeh_org