🌸🌸🌸🌸#مثل_سیمین_خانم_نباشیم !
همین
سیمین ، دختر کوکب
خانم ، کافیست بو ببرد که مسیر امروزت به بازار ختم می شود. دقیقا شبیه آدامسی که با همه ی توان
مثل مهمان ناخوانده به لباست می چسبد و با هیچ ترفندی جدا شدنی نیست ، او هم نصف بیشتر عمرش را کنه ی این و آن شده برای خرید ... و اصلا یکی از پاتوق های ثابتش ایستگاه پانزده خرداد است. تا جایی که می شود حدس زد تمام فروشنده های آنجا می شناسندش و احتمالا واقف به تبحر ویژه اش در چانه زنی هستند. حالا این مدل چانه زنی توفیق است و یا توهین به آن ها ... الله اعلم!
حالا باز هم همین
سیمین، با آن لب های پروتزی اش که به سختی فرق شین و سین را از حرف هایش می شود فهمید و هیچ وقت دهانش روی هم چفت نمی شود، بخاطر هزار تومان ، چهار ساعت مخ فروشنده را می خورد و حالا حیفش هم نمی آید با آن گرانی پول پروتز ، سر هزار تومان اینقدر لب و لچه ای که هر لحظه ممکن است فسش وا رود را به زحمت می اندازد و خب فروشنده هم که با چندرغاز بدبخت نمی شود ،اما دلش می خواهد با او چانه بزند انگار... حال چرا، باز هم الله اعلم !
مثل سیمین خانوم
نباشیم ...
راستی ، حالا یک وقت به همه ی
سیمین خانوم ها برنخوردها ...
#طنز_نوشته #الهه_الهام_تیموری ✍#بدون_ذکر_منبع_کپی_نکنید 🌸🌸🌸🌸@Chadorihay_bartar