🌺

#قسمت_صد_و_چهل_و_دوم
Канал
Логотип телеграм канала 🌺
@ChAdOrIhAy_BaRtArПродвигать
16
подписчиков
5,69 тыс.
фото
693
видео
587
ссылок
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #رمان_حورا🦋

#قسمت_صد_و_چهل_و_دوم



مهرزاد در اتوبوسی که مقصدش حرم بی بی زینب بود نشسته بود و با نوحه ای که پخش می شد گریه می کرد.
او هنوز هم سرنوشتش را نمی دانست اما آرزوی شهادت داشت. دوست داشت او هم به جمع شهدان مدافع حرم اضافه شود. دوست داشت جنازه اش در خاک سوریه، در جوار حضرت زینب دفن شود.
چقدر خوشحال بود که حضرت زینب او را طلبیده است.
به چفیه دور گردنش نگاه کرد و دستش را روی قلبش گذاشت. آرامش خاصی را پیدا کرد. این چفیه حس خوبی به او می داد. او سرباز بود.. سرباز مدافعی حضرت زینب.

الان می فهمید که چرا همه به حال او غبطه می خوردند و دوست داشتند جای او باشند. واقعا خوشحال بود. لبخند خدا را حس می کرد.
چفیه را بر چشماش گذاشت و هق زد.

"حسین آقام آقام
حسین آقام آقام آقام
منو یه کم ببین ، سینه زنیم رو هم ببین
ببین که خیس شدم ، عرق نوکریمه این

دلم یه جوریه ، ولی پر از صبوریه
چقد شهید دارن ، میارن از تو سوریه

من باید برم ، آره برم سرم بره
نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره 
یه روزیم بیاد ، نفس آخرم بره

حسین، آقام آقام
حسین، آقام آقام آقام

یه دسته گل دارم ، برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست ، برا حرم سرم میدم

یه دسته گل دارم ، برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست ، برا حرم سرم میدم

برای قربونی ، اسماعیل رو میدم با عشق
خودم با بچه هام ،فدای بانوی دمشق

منم یه مادرم ، پسرمو دوسش دارم
ولی جوونمو ، به دست بی بی می سپرم
بی بی قبول کنه ، بشه مدافع حرم

حسین، آقام آقام
حسین، آقام آقام آقام

اینا که از جنون ، یه کلمه نفهمیدن
شبیه شامیا ، به گریه هام می خندیدن

کنایه می زنن ، دلمو می سوزونو
می خوان با حرفاشون ، خالی کنن دل منو

قسم به اون بدن ، که چیدنش روی حصیر
منم شبیه اون ، عقیله ای که شد اسیر
به غیر زیبایی ، نمی بینم تو این مسیر

حسین(ع) آقام آقام
حسین(ع) آقام آقام آقام

ای سایه سرم ، تا که تو رفتی همسرم
همش بهونه ی ، تو رو می گیره دخترم

به جای لالایی ، روضه براش می خونمو
دم بابا باباش ، داره می گیره جونمو

گناه دخترم ، چی بوده که بابا ندید
گلم بابا می خواد ، جواب ناله شو بدید
فقط رقیه جون ، صدای بچه مو شنید

حسین، آقام آقام
حسین، آقام آقام آقام"

فقط بزارین آخر رمانم یه چیزی بگم.
فهمیدیم
امنیت کشور مدیون امثال شماست
نه مدعیان سازش و مذاکره.

برای شادی روح شهدای مدافع حرم و موفقیت مدافعان امنیت صلواتی تقدیم کنیم
«اللهم صل علی محمد و آل محمد »

پــ🌸ـایــ🌺ـان



#نویسنده_زهرا_بانو
@chadorihay_bartar
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃