تاریخ و فرهنگ دره شهر

#دو_دوست
Channel
Logo of the Telegram channel تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANPromote
6.48K
subscribers
28.3K
photos
7.59K
videos
3.29K
links
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
تاریخ و فرهنگ دره شهر
واکنش دانشگاه مادر به دستگیری فرزندان خود! حمایت یا ملامت؟ در نشست استادان دانشگاه تهران با رئیس دانشگاه ؟ 🔹علی مطهری: دعوت به گفت و گو کنید. خانمی که روسری خود را آتش زده بیاید حرفش را بزند. 🔹ابراهیم متقی: تغییر نسلی شکل گرفته است؛ همه کسانی که سال ۸۸ از…
👈👈کیخسرو و #دو_دوست به نام هومن و علیرضا

من یک انسان هستم و نگرش هم نوع های خودم را تنها از روی محتویات فکری می شناسم. تحلیل و ویدئو صاحبنظران را دیدم و باز خوانش کردم و در حد توان خود فکر کردم.من تلاش می کنم در قضاوتم واقع گرا باشم، من تلاش می کنم که آیینه ای را در برابر واقعیت قرار دهم تا عاری از هر گونه دخل و تصرفی آنچه را که هست نشان بدهد و تنها کار خبطی که از سر ناچاری انجام می دهم این است که با توجه به اندازه ی آیینه ای که در دست دارم صحنه ی خاصی از واقعیت را با زاویه ای خاص انتخاب می کنم تا تصویرش را در آیینه ام بیندازم. مردم اندازه آیینه هاشان با هم فرق می کند و من این را به وضوح در گفتمان با کودکان دانش آموزان و حتا ایل و تبار خودم دیده ام و آن را درک کرده ام.

در دوران تحصیلات پرتلاطم دانشگاهیم بعد کلی انصراف از رشته های مختلف ، بعد کلی کشمکش با خودم که چه رشته دانشگاهی روحیات مرا ارضا می کند و در این بحبوحه انتخاب؛؛ #دو_دوست  پیدا کردم به نام هومن که کاملن انسانی احساس گرا بود و کارش بروز آنی احساس بود بدون این که تصنعی، در اصل احساس تغییری ایجاد کند. اما علیرضا دیگر هم دانشگاهی مشترک من و هومن ذهن گرا بود و مدعی بود که خواب و خیال و رؤیا را روی کاغذ پیاده می کنند تا دیگری آن را در ذهن خود سوار کند.اگر باور کرد که چه بهتر! باور نکرد، به قولی: «به دَرَک!»

این مقدمه از زندگی خودم را آوردم تا ببینم انسان سیاسی این وسط چه کاره است، چیزی که من هرگز نتوانستم باشم! آیا انسان سیاسی آیا این مدل آدم ها این ها می توانند آیینه ی تاریخ باشند؟ هنگامی که آیینه ی یک انسان با گرایشات و تعصبات اش زنگار گرفته و کدر است و تَه ِ رنگی در آن است که برای بیان حقیقت فاقد بی رنگی لازم است، چگونه می تواند برای درک واقعیات تاریخی محل اعتبار باشد؟ شاید چون نمی توان به بی رنگی ِ بی رنگی رسید حق با آنهایی باشد که معتقدند  «کاچی به از هیچی است!» اگر منظور این گونه آدمها این است که نه زنگی ِ زنگی، نه رومی رومی! می شود با آنها یک جورایی کنار آمد. ولی اگر شعارشان این است که «یا زنگی زنگی، یا رومی رومی!» بیش تر به نظر می رسد که این ادبیات و سیاست و ادبیات سیاسی فقط به درد خودشان و مرام خودشان می خورد، و کاری به کار انسان، به مفهوم عام(البته نه عامی!)، در همه وقت و در همه جا و با هر حس و حال و وضعی ندارد. نه من را باور می کند که واقع گرا بودم. نه هومن را که احساسی بود و نه علیرضا را که همیشه می گفت به درک.
هنوز بر این باورم که اساتید دانشگاه که سیاسی اند نسخه هاشان آلوده به افراط و تفریط هایی است که فقط روی پرده ها و بالای دست ها و در خیابان ها جلوه ی بیش تری دارد. در دانشگاه، بیش تر در کلاس تاریخ ، که اصل اش تاریخ است و فرع اش سیاست، یک حرف هایی برای گفتن دارند. در گردهمایی نقد هم ناگفته هایی برای گفتن دارند، ولی چه کس باور می کند؟.........والله اعلم


کیخسرو(حسین)کریمی لق نویس به یاد ِ #دو_دوست قدیمی

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾