تاریخ و فرهنگ دره شهر

#داریوش_شادیوند
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
الهه شرافت و انتخابات پیش رو.....

(#قیچی_کردن #بالهای_الهه_راستگویی!! ....) چرا ؟!!


#داریوش_شادیوند

این روزها باید به #سوگ_تاراجِ برخی #واژه ها نشست ، واژه هایی مقدس که انگار زایده یا #وصله_ای_ناجور ، مخدوششان کرده است...
دراین #تاراجِ تمام عیارِ واژه ها ، کلمات چنان #تهی_از_معنا می شوند که با مفهوم آغازین خود فرسنگ ها فاصله دارند...
رتوریک حاکم ، که این روزها درفضای مجازی بر بوق این واژه ها دمیده ، نمونه ای است ازاین #تاراج #مصادره #جعل و #بدقواره نمودن واژه های سره ، این روزها بیشتر ، فضا را به سوگواره زبان پارسی تبدیل نموده است...
پرتاب پیاپی واژه ها به ذهن مخاطب درکنار #مقیاس_های #بی_قواره #بدریخت و دو از شأن و معنای راستین ، آدمی را از این واژگان متنفر می سازد...
کافی است به این کلمه ها دقت کنید:
بهار ، عدالت ، تدبیر ، امید....واین روزها صداقت و قیچی کردن بالهای الهه راستگویی....

متاسفانه #آدمهای_جعلی و به تعبیر #دکتر_سلیمانی هویت های مجهول و معجول ، درفضای بی در و پیکر و گرگ و میش مجازی با #کدهای_جعلی چون "صداقتِ" مادر مرده ، عرصه را بر #اندیشمندانی که تنها و تنها جرمشان حمایت مدلل ازکاندیدای موردنظرشان درانتخابات است تنگ و تیره ساخته اند...
عوام خواندن #دکترایار و به سخره گرفتن #دکترسلیمانی و #دکتر_لطفی و تاختن به اندیمشندانی چون #دکترکرمشاهی، #دکترولیزاده جناب آقای #دکتر_نظری و بسیاری شخصیتهای علمی ، اجتماعی و فرهنگی از سوی کانالی محفلی با آدمهایی #اندک_مایه که اساس آن بر #بی_طرفی_دروغین و #ناصادقانه است، حقیقتا #مهر_سکوت بر هر زبان و دهانی را می شکند...به قول #استاد_سخن سعدی بزرگ: صد انداختی تیر و هر صد خطاست...
علاوه بر انزجار از یاوه سرایی های این چنینی ، آنچه #اینجانب را بر #حمایت از جناب آقای #حاج_بهزاد_علیزاده واداشت #شناخت_عمیق و کافی ایشان از #ظرفیت_های حوزه انتخابیه درکنار #نجابت و #عملگرایی ایشان در حوزه های تحت مسئولیت، و رصد #تیم_برنامه_محور ایشان و #لبیک گفتن به #ندای_نخبگان و#فرهیختگانی است که #شفاف و بی پرده به حمایت از ایشان برخاسته اند...
بنابراین ضمن #دعوت_همگان به #رعایت_اخلاق و #احترام به قواعد #قانونی #عرفی و #انسانی دراین عرصه ، براساس #وظیفه_ذاتی #معلمی و رسالتی که این شغل برعهده ام نهاده است ، #حمایت_قاطع ، #همه_جانبه و #بدون_چشم_داشت خود را از جناب آقای #حاج_بهزاد_علیزاده #اعلام داشته و امیدوارم به یاری #پروردگار_راستگویان هرآنچه به صلاح و مصلحت مردم شریف این حوزه انتخابیه است رقم خورد...

با احترام وپوزش فراوان

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
صمدوآن روزها...

اوایل دهه 60 را خیلی از امروزی ها به خاطر ندارند... دهه انقلاب فرهنگی، پاکسازی ها، دهه تکفیر، دهه جنگ، تشییع، دهه شهادت... دهه کمیته های انقلاب، ودهه حیرانی نسل جوان بین چپ وراست...
گویی تمام تاریخ بر سراین دهه آوارشده بود...
دبیرستان هفده شهریور دره شهر تازه ازسیطره چپ های انقلابی خارج و آرام آرام درتسخیر حزب اللهی های قم وکاشان واصفهان افتاد...
پایان افسانه های بهرنگی و آغاز معاد دستغیب...
روزهایی که استاد حمید آقایی گفتند مال همان سال هاست...
دبیرستان انقلاب ارمو که چپ ترین دبیرستان آن روزها شاید درتمام کشور بود منحل و ما به هفده شهریور حزب الهی کوچ کرده بودیم و حیران بین این دو انتخاب...
دهه 60 سیاه وسفید بود واصولا نگاه رنگی به قضایا وجود نداشت...
یا زنگی زنگ بود یا رومی روم.
شاید مهمترین وبزرگ ترین نیاز نسل ما اعتدال بود...نسل ما نیازمند منجی بود که راه تساهل وتسامح ناب ایرانی را به ما بیاموزد،راز زیستن در دیولاخ، راه زیستن برلبه تیغ...
که آن مرد آمد... مردی با موهایی بور وچشم های آبی روشن وقامتی سخت افراشته واستوارکه نشان از اصالت ونژادگی بود...
صمد عموزاده(اسدی فر) گمشده نسل ما بود.
بی تردید آگاهترین انسان زمان حداقل در سیمره والبته بعدها فهمیدیم از نوابغی بوده که دانشگاه بسیاربه او امیدبسته بود...

صمد نه این بود ونه آن... او بر فراز تاریخ نشسته بود و گذشته وآینده را در دستان خود داشت...
آرام وباحوصله روح سرکش ما را در دستان پرازمهرش گرفت و از دریای متلاطم "ایسم ها" که گاه وبیگاه چونان امواجی سهمگین بر ذهن آشفته ما وارد می‌شدند رهانید و به ساحل امن وآرام تساهل ایرانی نشاند...
صمد معلم زندگی بود...

در مقطعی که دره شهر به همان دلایل پیش گفته در تمامی درس ها با کمبود نیرو مواجه ونظام آموزشی در آستانه ورشکستگی وانحلال بود یک تنه ایستاد وباتقبل تدریس همه درس ها از ریاضیات وآمار وادبیات وعربی وروان شناسی و... که به طرزشگفت انگیزی برهمه آنها مسلط بود ققنوس سیستم آموزشی شهرمان شد...
صمد به تنهایی بخشی از تاریخ آموزش وپرورش سیمره است...
خدا می‌داند که ما چقدر صمد رادوست داشتیم
راجع به صمدگفتن بدون تعارف سخت است...واین را فقط کسانی می‌دانند که مکتب ومرام صمدرا درک کرده باشند..
الغرض خاطره دوست عزیزم فرهیخته گرام حمیدآقایی من را به همان روز کشاند نشسته بر آسفالت دبیرستان وگوش به فریاد رسای صمد که:
"وجه تسمیه توتون وتنباکو را شرح دهید" وما هاج و واج از این ترکیب نوساخته استاد...

درپایان پیشنهاد میکنم که یکی از خیابان‌ها یا معابر یا اماکن آموزشی دره شهر به نام صمداسدی فر مزین شود... از کانال فرهنگ وتاریخ دره شهر خواستار پیگیری این موضوع هستم
...

#داریوش_شادیوند
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
"هروم آرمانشهری زنانه درشاهنامه فردوسی"

#داریوش_شادیوند:

تاسیس یک نظام اجتماعی بدون نقص ویایک آرمانشهر ویابه تعبیرفلاسفه اسلامی مدینه فاضله ازدیرباز یکی ازدل مشغولی های بشربوده که تبلورآن را دراندیشه وآثاربسیاری ازفلاسفه واندیشمندان شاهد هستیم.شایدتاسیس آرمانشهرخیالی با "جمهور"افلاطون آغازشد وبسیاری دیگرتحت تاثیر"جمهور" به ویژگی های آرمانشهرموردنظرخویش پرداختند.
امابه طورکلی آرمانشهریا اتوپیا بانام توماس مورفیلسوف،مورخ ونویسنده قرن پانزدهم بریتانیا گره خورده است که درکتابی باعنوان اتوپیا به شرح ساختار و ویژگیهای این جزیره آرمانی پرداخته است.

درایران نیزاندیشمندانی چون فارابی،ابن سینا،سهروردی و...هرکدام ازچشم اندازی به شرح مدینه های فاضله موردنظر خودپرداخته اند.
شایدبیشترین تلاش عملی درایران ازسوی اخوان الصفا درقرن چهارم هجری دراین راستا صورت گرفته است.
نمونه های تاریخی وعینی ازاین آرمانشهرها دربرخی نقاط شکل گرفته که یکی ازکاملترین آنها درایران وتوسط قرمطیان بحرین تاسیس شدکه ناصرخسرو شرح آن را درسفرنامه اورده است.
درهرصورت آنچه کمتربه آن توجه شده تاسیس آرمانشهرهای زنانه است که خود انعکاسی بوده اند از نابرابری های جنسیتی حاصل ازجوامع مردسالار...

فردوسی نخستین شاعری است که ایده آفرینش آرمانشهر زنان بدون مردان را درشاهنامه پرورانیده است.

پیشتر دراساطیریونانی باوجود شهری به نام "آمازون" آشنا میشویم که بنابه برخی شواهددرمنطقه قفقاز واقع شده و تمامی اعضای آن را زنان تشکیل میدادند و درخوان نهم از دوازده خوان هرکول به آن پرداخته شده است.
ازویژگی زنان "آمازون" بریدن ویا سوزاندن پستان راست بود تادرکشیدن زه کمان مزاحمتی برای آنان نداشته باشد.
البته خود واژه "آمازون" دریونانی معنای زن پستان بریده می دهد.

درشاهنامه فردوسی ودرداستان اسکندرکه مارا در آستانه سایه روشن های دوران تاریخی درشاهنامه قرارمی دهد باشهری زنانه به نام هروم آشنا می شویم:

اسکندرپس ازفتح ایران تصمیم به دیدن ناشناخته های جهان می گیرد که یکی ازآنها شهر هروم است که تمامی ساکنان آن را زنان تشکیل داده است.

همی رفت بانامداران روم*
بدان شارسان شدکه خوانی هروم

که آن شهریک سرزنان داشتند*
کسی بردرشهرنگذاشتند

شباهتهایی بین ساکنان این شهر با آمازون در افسانه های یونانی شاهد هستیم از آن جمله زنان ساکن هروم یک پستان خودرابریده ویا می سوزاندند تادرکمانگیری مانع آنها نشود با این تفاوت که اینان پستان چپ خودرا قطع میکردند:
سوی راست پستان چنان چون زنان*
بسان یکی نار بر پرنیان

سوی چپ به کردارجوینده مرد*
که جوشن بپوشد به روزنبرد

اسکندربافرستادن پیک و نامه ای به ساکنین هروم که احتمالا به صورت شورایی اداره میشد قصدخودرا برای رفتن به این شهربه آگاهی آنها میرساند درپاسخهایی که به اسکندرداده میشود کمی با ساختاراجتماعی،قوانین و ویژگی های شهری هروم آشنا میشویم.

اگرلشگرآری به شهرهروم*
نه بینی زنعل وپی اسب بوم
بی اندازه درشهرمابرزن است*
به هربرزنی ده هزاران زن است
همه شب به خفتان جنگ اندریم*
زبهرفزونی به تنگ اندریم
زچندین یکی رانبودست شوی*
که دوشیزگانیم پوشیده روی
زدوشیزگان هرشبی ده هزار*
نگهبان بود برلب جویبار

درادامه ازگفتگوی آنها چنین برمی آید که هروم همچون یوتوپیای توماس موردرجزیره ای بنا شده وزنان زمام اموررادردست دارند. زنان شهر شوی ناکرده اند و البته اگر زنانی قصدازدواج دارندباید بلافاصله ودرهرشرایط آب وهوایی شهر راترک کنند
شرایط تاجداری، کشتن وبه زیرکشیدن یک مرداست که تا آن زمان سی هزار زن تاجدار زرین گوشوار درمیان زنان هروم وجود دارد که خود نشان ازرونق اقتصادی این شهرزنانه دارد.

زماهرکه اوروزگارنبرد*
ازاسب اندرآردیکی شیرمرد
یکی تاج زرینش برسرنهیم*
همان تخت او بردوپیکرنهیم
همانا زما زن بود سی هزار*
که باتاج زرند وباگوشوار

از دیگرقوانین آرمانشهرهروم :
زما هرزنی گرایدبه شوی*
از آن پس کس اورانبینیم روی
ببایدگذشتن به دریای ژرف*
اگرخوش بود روز اگر باد وبرف

زن شوی کرده پس از ترک شهراگرفرزند دختری که مردفش وسرفرازباشدبه دنیا بیاورد او رابه هروم باز می فرستد واگردختری باصفات زنانگی ویا پسری به دنیا بیاورد حق آوردن آنرا به شهر هروم ندارد:
اگردخترش آیدچون کردشوی*
زن آسا وجوینده رنگ وبوی
همان خانه جاویدجای وی است*
بلندآسمانش هوای وی است
وگرمردفش باشدوسرفراز*
به سوی هرومش فرستندباز

نظامی دراسکندرنامه چنانکه ازویژگی های سخنوری اوست با آب وتاب بیشتری به شهر هروم پرداخته که خود حوصله ای دیگر می خواهد
...

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
تاریخ و فرهنگ دره شهر
نامگذاری(وجه تسمیه) روستاهای دره شهر ⭕️ ارمو / اِرَمی / ارمیای نبی برخی از اسامی مکان در ایران و بویژه در مناطق زاگرس، ریشه در اعماق تاریخ دارد مانند ماژین ، کوماس، تلوری، جایدر، رومشگو و صدها نام بکر دیگر از این دست از جمله ارمو یا ارمی که هم ارزش تفکر…
#داریوش_شادیوند:
خوشحالم ازاینکه چنین بابی در کانال بازشده وقطعا هدف گشودن دریچه ای است برای پژوهش های بیشتر... نظرونگاه جناب آقای صحرایی درخورتوجه است.
سخن اینجانب درارتباط با ترجمه های گنگ ونارسا از اسامی بومی است که عمدتا آنها را ازمعنای مورد نظر دور یا بعضا تهی ازمعنا می نماید... واژه ارم در معنای باغ وارتباط آن با ارمو ازاین دست نمونه هاست...

عنایت به اینکه هیچ منبع معتبر وقابل استنادی درارتباط با این اسامی وجود ندارد همه این حدسیات که گاها مستند به وقایع تاریخی می باشند درخور احترامند... توضیح اینکه اینجانب بیشتر روی "واژه" ارمو تمرکز کرده بودم...

@CEYMARIAN
نامگذاری(وجه تسمیه) روستاهای دره شهر

#ارمو

تبارشناسی اماکن و واژه های بومی به ویژه پس از نام گذاری گمراه کننده آنها به زبان فارسی کاربسیار دشواری است.
اگرچه این موضوعی کاملا تاریخی است و دلایلی همچون ازبین رفتن یا تحلیل(حل شدن)زبانهای بومی با دیگر زبانها و خاصه زبان عربی دراین امر دخیل هستند، اما ترجمه ونامگذاریِ سلیقه ای واژه های بومی به زبان فارسی به طور کامل آنها را از معنای مورد نظر تهی ساخته است...
با پوزش از اهالی فن شاید ناتوانی زبان فارسی از گرته برداری از زبانهای بومی که با شاهنامه آغاز ولی پس ازآن به انجام نرسید والبته جای بحث فراوان دارد بیشترین ماندگاری را در این فاجعه داشته است...
درهرصورت و باعنایت به مقدمه بالابه بررسی بن واژه_ارمو می پردازیم...

١- ارمو شامل ناحیه ای است از بخش مرکزی شهرستان دره شهر که در حد فاصل دوتنگه تاریخی ورودخانه های فصلی منشعب از آنها قرارگرفته است؛ تنگه تاریخی و رودخانه چویینه (چوبینه)درغرب و تنگه ویژودر (یوژاندر) درشرق.
درجای جای این ناحیه آثار و ابنیه تاریخی و از آن جمله بقایای آتشگاه و چارتاقی مربوط به سده های پیش ازاسلام وجود دارد که اگرچه با توسعه امامزاده سیدسیف الدین کاملا تخریب و محو شدند اما همچنان از کارکردی مذهبی برخوردار است.

٢- دریکی ازمتداول ترین معانی واژه ارمو را برگرفته از واژه ارم درمعنای باغ دانسته و گاه با تفکیک دو واژه "ارم" و "مو"ازآن به باغ انگور رسیده اند...
این دقیقا همانجایی است که تحت تاثیرزبان فارسی به ناکجا آباد رسیده ایم...
در زبانهای لری بالاگریوه ای و لکی که گویش اهالی این ناحیه است واژه ارم درمعنای باغ وجود ندارد به عبارتی در واژه شناسی وفقه اللغه زبان لری و لکی اساسا این واژه در معنای باغ به کار نمی رود...
بنابراین چنین فرضیه ای دارای ایرادات اساسی است.

٣-واژه ارم به کسر الف وفتح ر و کسر میم(اِ-رَ-مِ) معانی مختلفی ازآن استنباط می شود...

-اِرَ در معنای اگر وشاید و"مِ" یا "مه" درمعنای می دهد یا میبخشد.
-ایره در معنای اینجا.
درمجموع وآنچه به ذهن وارد می شود تا حدودی معنای جایی که ممکن است محل بخشش یارسیدن به آرزوها باشد.
این نگاه باتوجه به سابقه مذهبی پیش وپس از اسلام در این ناحیه که خودبحثی جداگانه میطلبد میتواند به واقعیت نزدیکتر باشد.
علاوه براینها میتوان سراغ واژه های نزدیک به اِرَ همچون اِنَ به معنای تنفس و واژه "می" به معنای گوسفند رفت که درمجموع نفس میش که کنایه از گرم بودن یا مکان گرم است...
فرجام اینکه همانطورکه گفته شد به دلایل مختلف پراختن به این امر کاربسیار مشکلی است و همه اینها حدس وگمان است.
و الله اعلم

#داریوش_شادیوند

@CEYMARIAN