تاریخ و فرهنگ دره شهر

#آولیز
Channel
Logo of the Telegram channel تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANPromote
6.48K
subscribers
28.3K
photos
7.59K
videos
3.29K
links
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
ضرب المثل ها و باورهای عامیانه سیمره ای

" #آولیز " 🔰🔰🔰

در تمامی ضرب المثل ها ماجرای داستان و اصطلاح ضرب المثل باید حتما باهم مطابقت داشته باشند و هر ضرب المثلی داستان خودش را دارد
در"آتش بیار معرکه و "ازین ستون تا آن ستون فرج ست حتما باید آتشی آورده شود و ستون (تیرک اعدامی) برقرار باشد وگرنه از اعتبار ساقط میشود

وقتی موسم گرما میشد همه باهم موی بزها را اصلاح و چهره و تن شان را مرتب میکردند ( #چهره_گران)
درآن زمان شانه های چوبی مخصوص و دسته داری وجود داشت به شکل (فرچه رنگ کاری )
ده پانزده تا میآوردند با ملات کاهگل ستون های نیم متری درست میکردند و دسته شانه ها را دران ستونها فرو میکردند و صبر میکردند تا کاملا خشک شود

زنان به ردیف می نشستند و هرکدام تمامی موها جمع شده را به آن شانه های جلو دست شان میزدند و موها را کاملا پاک و تمیز میکردند

موهای پاک شده را می پیچاندند و با خود حمل و در آب چشمه ها و سیمره می‌نهادند و به مدت یک هفته آنجا میماندند

موهای خیس و نرم شده را بلافاصله جلوی آفتاب پهن میکردند تا کاملا خشک شوند

آنوقت زنان دوباره جمع می شدند و با دوک شروع به ریسندگی موها میکردند
وقتی کار ریسندگی تمام میشد هرکسی که سهم موهایش کم بود آن را به دیگری میداد تا کارش راه بیفتد و سیاه چادرش تکمیل شود...

سال دیگر آن فرد قرضش را پس می گرفت و بر موهای امسالش می نهاد و چون کفایت میکرد او نیز صاحب سیاه چادر میشد

سیاه چادر ها بصورت تخته تخته بافته میشد دو تا چوب به ارتفاع نیم متر و عرض یک متر میکاشتند و ده دوازده گام بر می داشتند و روبه روی انها دوتا چوب دیگر به همان فاصله می‌نهادند
بندهای مو را ازین سر تا آن سر می‌بستند و همانند #گلیم شروع به بافتن میکردند

#سیاه_چادر بعد از بافته شدن دیگر آماده استفاده میشد
یک ستون در وسط و ستون های دیگری نیز در کناره ها برپا میکردند و سیاه چادر را بر روی آن پهن میکردند
ستون ها زیاد مرتفع نبودند تا باد هرگز به زیر سیاه چادر نیفتد
#سیاه_چادر چون تار و پودش روزنه دارد درواقع قطرات باران به محض برخورد سرعت شان کاسته و کاملا مهار میشد و دیگر سر و صدایی نداشت بنابرین خوابیدن بسیار لذت بخش میشد...

گهگاهی نیز از روزنه ها مقدار خفیفی باران به داخل میآمد که آن نیز آزار دهنده نبود ( تیف تف)

پخت و پز در داخل انجام میشد دود آتش بالا میرفت و از روزنه سقف بیرون میشد

گوسفند و بزها زیر باران و در آغل شان بودند اما گاو و حیوانها سرشان در داخل سیاه چادر بود و لاشه شان بیرون و زیر باران...

سیاه چادرها به خاطر اینکه از گزند باد و طوفان در امان باشند آنان را در دامنه ها و جایی مستقر میکردند که مستقیم در مسیر باد نباشند بنابرین به ناچار در معرض سیلاب قرار داشتند
در زیر سیاه چادر قسمتی را که خانواده در آنجا میخوابیدند
از قبل با سنگ و قلوه سنگ یک دستی ،کاملا سنگ فرش میکردند
روی ان را نیز با شاخ و برگ و گیاه می‌پوشاندند تشک نمدی را پهن میکردند و با خیال آسوده میخوابیدند

سیلاب از زیر و از لابه لای سنگها به راحتی عبور و دیگر، خانواده را " #آولیز" نمی کرد

لیز گرفتن : آماده شدن برای خوابیدن
بی لیز و بی لونه منم : نه خواب دارم و نه خانه

🔰🔰🔰
به قلم/
مرتضی عموزاده خدایی

درپایان لازم میدانم در تکمیل بحث های قبلی فرهیختگان عزیز چند نکته اضاف کنم:
بَچ شبازان وَه سَرگَر مَیو
فرزن آتش وه خاکسر مَیو

شاعر با یک تشبیه زیبا دو دسته افراد را ارائه کرده ست افراد آخر خیر و آخر شر
عقاب ها در بچگی و زمانیکه از تخم سر برمیاورند بسیار بدقیافه و زشت هستنددقیقا همانند کرکس (سرگر) حتی از کرکس نیز زشت تر چون بچه عقاب سرش پراز مو و پَر است و سرش با قیافه ش جور نیست
اما همین بدقیافه زشت وقتی بزرگ میشود قوی میشود و دراسمان شاهی میکند و پر ادعا میشود و فقط گوشت تازه میخورد ( آخر خیر)
اما در مقابل آتش با ان جلال جبروت و گرما و هیبت عاقبت آن میشود خاکستری سرد و کور ( آخر شر)🔰🔰

گیاه دارو و بودارو (بوداری) یعنی درمان از طریق گیاه و بو
مادران ناف خشک شده را آتش میزدند تا دود کند و اتاق کودک ایمن شود از میکروب. بچه های همسایه در حین بازی بوی آن را میشنیدند و استشمام آن سبب میشد دندان های آنها سیاه شود و عوارض ببینند
بنابرین ناف هرگز خوردنی نیست فرضا اگر خورده شود عوارض ان قطعا متوجه بچه خودمان ست نه دیگران.

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN