🍃🌸🍃🌸🍃🍃#یادداشت✅ "بحران مخاطب" و زمانهء ما
در گذشته های نه چندان دور یکی از دغدغه های نویسندگان و شاعران "بحران مخاطب بود". یعنی این طیف نگران بودند که وقتی متنی مینویسند جز شاعران و نویسندگان مخاطب دیگری نداشته باشند، ولی امروز به نظر میرسد دغدغه ها فراتر از این رفته است، چون خود همان شاعران و نویسندگان هم به درستی آثار یکدیگر را نمیخوانند. شاید دلایل این بحران را بشود موارد ذیل برشمرد:
1_ تن فروشی انتشاراتی های معتبر دهه های گذشته به مولفین هردمبیلی و دوختن کیسه با اتکا به لوگوهای معتبر و بی اعتمادی مخاطبان
2_ عدم وجود فیلترهای انتقادی در انتشاراتی های تازه تاسیس و تشکیل مافیاهای درونی برای تبلیغ آثاری خاص و لاجرم به حاشیه رانده شدن دیگر مولفین
3- سانسور بی رحمانه وزارت ارشاد و خودسانسوری ناخودآگاه و خودآگاه مولفین
4- تورم، رکود اقتصادی و عدم لزوم خرید کتاب در سبد خرید خانوار (حداقل طبقه متوسط رو به بالا)
5_ استیلای فرهنگ "بیخیالی" و "مسخره گری" در برابر پدیده های جدی که ادبیات را همچون امری بیفایده مینگرد.
6_ عدم آموزش ادبیات در مدارس و دانشگاه ها و ترویج خرافات ادبی!
7_ عدم لزوم تن دادن شاعران نسلهای جدید به مفاهیمی همچون "خاک صحنه" و"دود چراغ" و تکیه بر نسخهء جادویی کپی-پیست، پیپ، کلاه فرنگی و کاپوچینو و حرفهای کمر به پایین در حوزهء نقد ادبی و عکس با مثلا یک سگ دوبرمن مشکی
8- فردگرایی وحشتناک پس از جنگ و سرخوردگی های سیاسی-اجتماعی شاعران سالهای اخیر
9- ارتباط ضعیف و متقابل نسلهای مختلف ادبی با یکدیگر
10- کمبود آثار تاثیرگذار
با تمام این اوصاف اما نمیشود گفت که وضعیت شعر امروز از دهه مثلا 60 بدتر است. به نظر شخصی من حتی به مراتب بهتر است و تمام اینها که برشمردیم دلیل نمیشود که خود شعر را دچار سرخوردگی و واپس ماندگی بدانیم. "بحران مخاطب" عموما و در بیشتر بخشها متاثر از وضعیت کلی جامعه است و انداختن آن بر گردن نحیف مولف، بزرگترین خطای ممکن است. انصافا نباید مولف، تاوان حرص و طمع برخی ناشران، بی رحمی دستگاه سانسور، یا وضعیت اقتصادی و سیاسی را بدهد. در این میان فقط مولفی متهم به جنایت علیه ادبیات است که به این وضعیت تن دهد و آن را طبیعی بداند. طبیعی دانستن این وضعیت و پذیرفتتش جنایت است. پذیرفتن و شناختن وضعیت و بی تفاوت بودن نسبت به آن جنایت است. تن به مسیر این رود بلعندهء خروشان دادن جنایت است، اما کسی را نمیتوان برای متولد شدن در این وضعیت محکوم کرد. تولد ما در این شرایط دست خودمان نبوده است، بلکه مهم این است که در این وضعیت چگونه زندگی کنیم، چه بنویسیم و تا چه حد به قدرت تن بدهیم یا ندهیم. مهم این است که در دوران "بحران مخاطب" کمر چه کسی خم میشود، و چه کسی استوار می ایستد! و صد البته مهم تر از اینکه چقدر مینویسیم، مهم این است که تا چه حد میتوانیم مخاطب شویم و مخاطب بمانیم...
#مازیار_عارفانی@Bookzic 🍃🌸✍🌸🍃🌸🌸🍃🌸